مادر مهربانم!
هشت سال گذشت و دلم در حسرت
دوباره دیدنت ،
صدا کردن نامت ،
لبخند های بی ادعایت ،
بوسه زدن بر دستان پاکت ،
خیره شدن به چشمان معصومت ، همچون شمع سوخت ...
هشت سال گذشت بی آنکه ذره ای گذشت زمان داغ رفتنت را سرد کرده باشد .
میخواهم بگویم تو برای من همیشه زنده و جاودانه ای ...
آری ،
جسمت درکنارم نیست اما
یاد و خاطراتت برای همیشه در قلبم جاریست ...
اندوه رفتن تو بسیار گران و درد فراقت طاقت فرساست و ما تنها با خاطره ی خوبیها و محبتهایت آن را تحمل میکنیم ، باشد که ما نیز ذره ای از آن همه محبت ، انسان دوستی و مردم داری ات را در وجود خود پرورش دهیم .
هميشه به یادت زندگی میکنم مادرم ...
هشتمین سالگرد آسمانی شدنت را با بودنی پر از اندوه گرامی میدارم
برای شادی روح مادر عزیزم صلوات ...