قلم اي مونس شبهاي تارم
قلم تنها رفيق روزگارم
فلك بگرفت از من خواهرم را
چه سازم من طريق روزگارم
قلم جزتو كسي نيست تا نويسد
كه اوبرده شفيق روزگارم
نداشتم اينچنين غم من به دوران
عميق تر از عميق در روزگارم
قلم دورت بگردم خواهرم رفت
يگانه مونس وتاج سرم رفت
بيا سنگ تمام نِه خوب بنويس
كه تنها دُر وگوهر از برم رفت
قلم تاريك گشته روزگارم
ز بعد گُل كه رفته از كنارم
آدرس آرامگاه :
قبرستان فامیلی گلگیر