نازنین آمد و دستی به دل ما زد و رفت،
پرده ی خلوت این غمکده بالا زد و رفت،
کنج تنهایی ما را به خیالی خوش کرد،
خواب خورشید به چشم شب یلدا زد و رفت،
درد بی عشقی ما دید و دریغش آمد،
آتش شوق درین جان شکیبا زد و رفت،
خرمن سوخته ی ما به چه کارش می خورد،
که چو برق آمد و در خشک و تر ما زد و رفت،
رفت و از گریه ی طوفانی ام اندیشه نکرد،
چه دلی داشت خدایا که به دریا زد و رفت،
بود آیا که ز دیوانه ی خود یاد کند،
آن که زنجیر به پای دل شیدا زد و رفت،
سایه آن چشم سیه با تو چه می گفت که دوش،
عقل فریاد برآورد و به صحرا زد و رفت.
آدرس آرامگاه :
قطعه ۲۱۴ ردیف ۱۲ شماره ۳۵