يک سال از غروب مادر عزيزم گذشت، دست تقدير او را از باغ زندگي جدا کرد و جز مشتي خاک بر ما باقي نگذاشت. يک سال از پرواز معصومانه اش گذشت، اين يک سال را با ياد و بي حضورش، چه تلخ و مبهوت به پايان برديم . در فراقش چه خون ها که از دل چکيد و چه اشک ها که بر رخ دويد، هنوز به يادش اشک ميريزيم تا شايد آرام گيريم و با حضور ياران رفتنش را باور کنيم.