سنگ یادبود مجازی بسازید

شهید والا مقام امین اله ملائی

شهید والا مقام امین اله ملائی
با کلیک بر روی دکمه های زیر،در مراسم ختم شرکت نمایید
صلوات شمار
9
فاتحه
0

شهادت : 1361/07/30

پیکر شهید محمد امیری محبوب + فیلم منو فردوسیان : شهدای شهرستان فردوس ، شهدای بشرویه , شهدای سرایان خانه/تصویر تصویرخاطرهشهدای روستاشهدای سرایان شهید امین اله ملائی Photo of فردوسیان فردوسیان Send an email۲۹ دی ۱۳۹۷۰1,571 6 دقیقه خوانده شده شهید امین اله ملایی نام پدر: طاهر تاریخ تولد: ۱۳۴۲/۰۵/۱۵ محل تولد: روستای دره باز تاریخ شهادت: ۱۳۶۱/۰۷/۳۰ محل شهادت: سومار محل دفن: دره باز یگان خدمتی: سپاه خاطره :من:عاشق و:او:عاشق ! یکی از بهترین دوستانم که البته یک بار با وی برخورد داشتم ،در دبیرستان ابوذر درس می خواند نوجوانی بود به اسم(امین ا…ملایی)یا به قول ما دهاتیها خراسانی که نام شخص را همراه نام پدرش بکار می بریم ،(امین ا… طاهر) ! خوش سیما ،فروتن،بشاش،سختکوش،پرطاقت و اهل روستای( دره باز) بود . معمولا”پشت دیوار دبیرستان یا به قول بچه ها دیوار ابوذر می رفت و غرق در تنهایی خود به دور دستها خیره می گشت. او درست به همانجاییکه الان نانوایی آقای علمی است و آنموقع انتهای شهر سرایان بود و از آنجا به بعد همه اش مزرعه و بیابان بود ،می نگریست! زنگ پایان کلاس که می خورد ، در فاصله ای که حاج آقا عربی ناظم سختگیر دبیرستان ،رادیو را پشت بلندگو روشن می کرد تا اخبار جبهه را پخش کند ، من یواشکی جیم می شدم و می رفتم از مغازه امین که نبش فلکه بالا یعنی میدان قدس فعلی واقع بود ، آدامس و نوشابه و اینجور چیزها می خریدم . در برگشتن بود که امین ا… را همانجا با همان حالت تنهایی و تفکر می دیدم . یکی دو بار هم حاج آقا عربی سر راهم سبز شد . یک بار ضربه خط کشی حواله ام کردو گفت: ترسم نرسی به کعبه ای اربابی کین ره که تو می روی به ترکستان است ! آنگاه به امین ا… اشاره کرد وگفت : یاد بگیر پسر ! بجای اینکه جیم شوی توی خیابان برو طبیعت را تماشا کن ! به هر حال صحبت از امین ا… است . گفتم که او بچه روستای دره باز بود . بیست کیلو متری سرایان من هم بچه (خنج)هستم که نزدیک دره باز واقع شده است . این دو دهکده جاهای خوش آب و هوایی می باشد اما مدرسه راهنمایی و دبیرستان ندارد . به همین دلیل من امین ا… و دو تا پسر عموهایش محسن و کمیل برای ادامه تحصیل به سرایان آمده بودیم . ضمنا”من از خانواده ای نسبتا” مرفه بودم ، اما گویا وضع خانوادگی امین ا… چندان تعریفی نداشت. درباره اش خیلی چیزها شنیده ام اما نمی دانم کدامها قبل و کدامها بعد از شهادتش ، از قبیل اینکه با کفشهای فرسوده و توبره حاوی مایحتاج طول هفته اش تمام راه سرایان و دره باز را پیاده می رفت و می آمد . تعطیلیها هم در کلاته جوران که مال پدرش طاهر است کار کشاورزی می کرده و موقع اذان که می شده به گفته چوپانهای دره باز همانجا اذان می گفته ! با پول مختصری که بدستش می آمده ، برای خواهرش روسری می خریده است. راستش را بخواهید بیشتر این خبرها را پدرم که عادت داشت بچه های مؤدب و کوشا را به رخم بکشد و تهدیدم کند که مثل آنها باشم می گفت ، البته دیگران هم می گفتند به ویژه دوستش غلامحسین عارفی خاطره های جالبی از او دارد. عارفی تعریف می کرد که روزهای انقلاب امین ا… اطلاعیه های امام را به داخل خانه ضد انقلابهای سرایان می انداخته است به گفته او وقتی امین ا… هنوز کم سن و سال بوده با سپاه دانش دره باز که منکر خدا بوده و می گفته انسان از نسل میمون است ، مناظره می کرده است ! اکبر آشوری مؤذن دره باز برایم تعریف کرد که روزی صبح زود به مسجد رفته بوده تا اذان بگوید ، آنجا امین ا… را دیده با چشمهای قرمز پر از اشک و امین ا… از وی خواهش کرده که تا زنده است این ماجرا را به کسی نگوید . به گفته او امین ا… شبها در مسجد محل درس قرآن می داده و آنقدر به قرآن آشنا بوده که اشتباهات شیخ محل را تذکر می داده است . تا امروز که دارم حکایتش را تعریف می کنم شخصا” با امین ا… بر خوردی نداشتم الا روزی که به خنج آمده بود تا آرد ببرد و من او را با همان فروتنی ، آرامش ، متانت و خوشرویی که همیشه در چهره اش نهفته بوددیده بودم . نکته جالب آن است که یاد خیلی از کسانیکه با آنان سرو کار داشته ام از خاطرم مجو شده اما خاطره مختصرآشنایی با امین ا… را هرگز فراموش نمی کنم . واقعیت این است که او گیرایی عجیبی داشت . از روزی که به سرایان رفته بودم همواره احساس غربت می کردم . به همین دلیل دلم می خواست با وجودش چیزی نهفته است که او را در چشم دیگران از جمله (( حاج آقا عربی )) بزرگ کرده ومن بدان محتاجم .بعلاوه دست خودم نبود . گاهی آدم احساسی پیدا می کند که علتش معلوم نیست . به همین خاطر آن روز که جای همیشگی ایستاده و در عالم خودش سیر می کرد ، رفتم مغازه امین ودو بسته آدامس خروس نشان گرفتم .وقتی داشتم به طرفش می رفتم ، دلهره عجیبی داشتم . به شک افتادم که آیا دست دوستی مرا خواهد فشرد یانه ؟ دلم به سوی او می رفت ، اما عقلم مرا پس می راند. در آن فاصله یکصد متری بین من واو افکار واحساسات جورواجوری به من هجوم آورده بودند. به دلم مهیب زدم ، گروه خونی ما بهم نمی خورد ، او به اخلاق وادب زبانزد است ، در حالیکه من کلی خورده شیشه دارم !سابقه بازیگوشی ومردم آزاری همه جا هست ! آنقدر که برای در س خواندن به سرایان آمده بودم ، مردم خنج گفته بودند: از این پس ده امن امان خواهد بود !با جبهه و جهاد میانه ای ندارم ، درست برعکس او که تا حالا دو سه مرتبه ای به جبهه رفته و این بار آخری هم خمپاره تکه بزرگی از گوشت پایش را کنده است!سعی کردم به دلم بقبولانم که ما دو دنیای متفاوت داریم وبرای دوست شدنمان می بایست یکی به پای دیگری قربانی شود . البته تعبیراتی که به کار می برم حال الان است نه دو سه سال گذشته ، اما واقعیت قضیه همین هست که می گویم . بهرحال در آن لحظه ، احساسات دو گانه ای داشتم . خلاصه در آن لحظات اگر امین ا… مرا نمی دید از تصمیم منصرف می شدم وبر می گشتم ،امااو مرادید وبا خوشرویی ولبخند به طرفم آمد . با من احوالپرسی کردوچنان گرم گرفت که چیزی ازشرم ودلهره چند لحظه قبل باقی نماند . در عالم ناشیگری خودم ، آدامسها رااز جیب بیرون آوردم وتعارفش کردم ، او خندید ویک بسته گرفت ودر جیبش گذاشت . برای اینکه صحبت راادامه دهم پرسیدم : اینجا چه کار می کنید؟! او گفت : (( حمید آقا تا حالا عاشق شده ای ؟ یکدفعه جا خوردم واز خجالت آب شدم . حدس زدم امین ا… درباره من خیلی چیزها می داند . پرسیدم :مگر چیزی شنیده اید ؟! گفت : چطور مگر ؟ گفتم :هیچی . البته بدم نمی آمد که ادامه صحبت به مسئله ازدواج کشیده شود ، اما امین ا… در واکنش به حرفهایم خنده مهربانانه ای کردوگفت : (( عیب ندارد، ناراحت نباش ! من هم عاشق شده ام !)) وقتیکه این را گفت ، احساس کردم که سالها است که باهم دوست هستیم . از خودمانی بودنش خوشم آمد . من که در آن بیخبری خود فکر می کردم امین ا… واقعا عاشق دختری شده گفتم : پس کی قرار است شیرینی بخوریم ؟ گفت: بعداّ . پرسیدم : حالا انشاء ا… با چه کسی قراراست ازدواج کنید ؟ او باز هم خندید! فکر کردم نمی خواهد اسم طرفش را بگوید ، لذا من هم اصرار نکردم امابرای ادامه صحبت پرسیدم :راستی چرا می آیید اینجا و تنهامی نشینید ؟ گفت : ((خوب دیگر ، معلوم است ! فوری گفتم : ها فهمیدم . الان که دارم خاطراتم را می نویسم از اینکه خودم هم آنهمه ازمرحله پرت بودم ، خنده ام می گیرد. اما به خودم حق می دهم ، چون تا آدم طعم عشق حقیقی را نچشد، آنهم در آن سن ، چگونه می تواند بفهمد فراتر از عشق در دنیا عشقی هم وجود دارد.به احتمال زیاد ، امین ا.. فهمید که من خیلی از مسئله پرت شده ام به همین دلیل موضوع صحبت را عوض کرد و گفت : فعلا” بی خیال باش . بعدا” همه چیز را برایت خواهم گفت. نمی دانستم که این اولین و آخرین دیدار ما خواهد بود. فردای آن روز امین ا.. به دره باز رفت تا مقدمات سفر ابدیش را فراهم کند . چهارمین و آخرین اعزام او آخر همان هفته بود . اما درست چهار ماه بعد از اولین و آخرین دیدار ما ، به وعده اش وفا کرد و همه چیز را برایم گفت . گفت که طرفش کیست و چرا پشت دیوار ابوذر خلوت می گزیده است. در واقع تمام وصیتنامه اش پاسخ من بود. مخصوصا” آخرین فراز آن که نوشته بود : (وصیت نامه ام را از بلند گوی مسجد دره باز بخوانید! مایلم سخنم به کوه ها ، سنگها ، زمین و آسمانی که از کودکی تجلی خدا را در آنها می دیدم برسد !). وقتی پیکرش که درون تابوت مزین به پرچم مقدس جمهوری اسلامی آرام گرفته بود ، تشییع می شد ، من تازه می فهمیدم که عشق او راستین بود و عشق من دروغین . عشق او صفا بود و پاکی ، و عشق من ریا بود و پوچی و بالاخره عشق او حدیث حال بود و عشق من زبان قال! راوی: حمید رضا اربابی نقل از تاشهدا دره باز Photo of فردوسیان فردوسیان Shahid Amanollah Mohammadi Moqaddam فیلم مصاحبه شهید علی انصاری یک ماه قبل از شهادت مقالات مرتبط Photo of برنامه اندروید فردوسیان منتشر شد برنامه اندروید فردوسیان منتشر شد ۱۲ دی ۱۴۰۰ Photo of شهیده نسترن خسروی شهیده نسترن خسروی ۱۳ مهر ۱۳۹۹ Photo of پیکر شهید سید کاظم آقایی پیکر شهید سید کاظم آقایی ۰۸ مرداد ۱۳۹۸ Photo of شهید محمدرضا علی‌زاده شهید محمدرضا علی‌زاده ۰۲ بهمن ۱۳۹۷ دیدگاهتان را بنویسید نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند * نام * ایمیل * وب‌ سایت محبوب تازه ها دیدگاه Photo of پیکر شهید ولی اله اتفاقی پیکر شهید ولی اله اتفاقی ۰۸ مرداد ۱۳۹۸ Photo of تشییع جنازه اولین شهید روستای خانیک + فیلم تشییع جنازه اولین شهید روستای خانیک + فیلم ۰۷ بهمن ۱۳۹۷ Photo of شهید غلامرضا خورشیدی شهید غلامرضا خورشیدی ۰۷ اسفند ۱۳۷۰ Photo of شهید ابراهیم قلی‌زاده‌فرسا شهید ابراهیم قلی‌زاده‌فرسا ۰۸ بهمن ۱۳۸۹ Photo of شهید سیدحسن میررضوی شهید سیدحسن میررضوی ۱۶ مرداد ۱۳۶۲ مطالب اخیر Martyr Farrokhzad Salahshour ۲۷ آذر ۱۴۰۰ Photo of سه شهید گمنام پارک ملت فردوس سه شهید گمنام پارک ملت فردوس ۰۱ آبان ۱۴۰۰ Photo of شهیده نسترن خسروی شهیده نسترن خسروی ۱۳ مهر ۱۳۹۹ Photo of پیکر شهید سیدمحمد طبسی پیکر شهید سیدمحمد طبسی ۱۵ شهریور ۱۳۹۹ بیشترین بازدید شده ۰۸ مرداد ۱۳۹۸ پیکر شهید ولی اله اتفاقی ۰۷ بهمن ۱۳۹۷ تشییع جنازه اولین شهید روستای خانیک + فیلم ۰۷ اسفند ۱۳۷۰ شهید غلامرضا خورشیدی ۰۸ بهمن ۱۳۸۹ شهید ابراهیم قلی‌زاده‌فرسا ۱۶ مرداد ۱۳۶۲ شهید سیدحسن میررضوی آخرین پست های اصلاح شده Photo of شهید مهدی فرودی Photo of شهید ابوالفضل قلی زاده Photo of شهید سید ابراهیم معینی Photo of شهید محمد رضا پلنگی Photo of شهید محمدحسین قربانی Photo of شهید احمدرضا صابر تگ ها آیسک ارتش ارسک باغستان بشرویه تربیت معلم فردوس جهادگر رقه سرایان سرباز سرند سه قلعه شهید فردوس مصعبی نیروی انتظامی پاسدار چرمه از خانواده محترم شهدا و دوستان و همرزمان شهدا تقاضا می شود با ارسال آثار مربوط به شهدا ( تصویر ، فیلم , خاطره ) به غنای این مجموعه کمک کنند منتظر پیشنهادات ارزنده شما هستیم. ferdowsian@iran.ir , ,shohada@outlook.com @ferdowsian :پیام رسان سروش استفاده از مطالب این سایت با ذکر منبعhttps://ferdowsian.ir بلامانع است خانه شهدای فردوس شهدای بشرویه شهدای سرایان در باره سایت دکمه بازگشت به بالا
تعداد دفعات ختم قران: 0 بار
جهت تسریع در ختم قرآن کریم پیشنهاد میشود حضرتعالی جزء شماره 1 را قرائت بفرمایید
جزء 1
جزء 2
جزء 3
جزء 4
جزء 5
جزء 6
جزء 7
جزء 8
جزء 9
جزء 10
جزء 11
جزء 12
جزء 13
جزء 14
جزء 15
جزء 16
جزء 17
جزء 18
جزء 19
جزء 20
جزء 21
جزء 22
جزء 23
جزء 24
جزء 25
جزء 26
جزء 27
جزء 28
جزء 29
جزء 30

صوت جزء شماره 1

صوت جزء شماره 2

صوت جزء شماره 3

صوت جزء شماره 4

صوت جزء شماره 5

صوت جزء شماره 6

صوت جزء شماره 7

صوت جزء شماره 8

صوت جزء شماره 9

صوت جزء شماره 10

صوت جزء شماره 11

صوت جزء شماره 12

صوت جزء شماره 13

صوت جزء شماره 14

صوت جزء شماره 15

صوت جزء شماره 16

صوت جزء شماره 17

صوت جزء شماره 18

صوت جزء شماره 19

صوت جزء شماره 20

صوت جزء شماره 21

صوت جزء شماره 22

صوت جزء شماره 23

صوت جزء شماره 24

صوت جزء شماره 25

صوت جزء شماره 26

صوت جزء شماره 27

صوت جزء شماره 28

صوت جزء شماره 29

صوت جزء شماره 30

تعداد بازدید : 62

اشتراک گذاری

Loading...

لطفا شکیبا باشید