روحش شاد. گاهی بمن میگفت سلیمان من تو خونه خیلی پول ندارم یوقت کاری ،چیزی پیش میاد، من هم مثلا ۵۰۰ هزار تومن میدادم.
یه بیست روز بعد میگفت پول ندارم یه کم بهم بده تو خونه داشته باشم. میگفتم باشه، ولی چیزی خریدی؟ میگفت نه دیدم یه بابایی لنگ بود و میخواست برای مادرش یه چیز بخره من کمکش کردم مادرش شاد بشه و بچه ش رو دعا کنه. و ازین کارها خیلی میکرد. میگفت درسته پول مال تو بوده وقتی بمن دادی اختیارشم بامنه دیگه و پول خودمه. تو بده پول خودم رو خیر میکنم ثوابش بتو هم میرسه. و من همیشه میبوسیدمش و میگفتم ممنونم امی جان. من بهش امی صدا میگردم.
آدرس آرامگاه :
تهران. بهشت زهرا