خیالی میکند من را میان گریه، خندانم
که من را بار دیگر میکنی با شعر، مهمانم
تصور هم نمیکردم که روزی کوچ خواهی کرد
ولی حالا برایت حمد با توحید میخوانم
به دنبال تو با فانوس میگردم ولی افسوس
شبیه کودکی گمگشته در بازار، حیرانم
به من گفتی نترسم از ملامت های این دنیا
و من عمریست زیر چادر مشکیت پنهانم
بهارِ بعد تو دیگر زمستانی ریاکار است
و دیگر مثل قبلاً نیست فروردین، میدانم
آدرس آرامگاه :
قطعه 76. ردیف 76. شماره 67