پدرم ! دوسال است که طنین صدای گرمت در فضای خانه نمی پیچد . و سایه لبخند ملیحت وجودم را نیازمند محبت هایت کرده است ، پدرم ، از آن روزی که رفتی ، یاس ها و اقاقی های خانه بویشان با تو رفت ، چرا که گلهای خانه عطرشان را از بوی تن تو به عاریت گرفته بودند، ای گل باغ صبوری و بخشش ! چقدر تشنه دیدن روی آرامت هستم ، چقدر این خانه صفای قلب تو را کم دارد ، کجا رفتی و همآغوش پروانه هاشدی ؟؟ هیچ فکر نکردی که ما هم به صفت پروانگی ات نیاز داشتیم ؟ ای نرگس عشق ، در نبود تو دانستم که وجودت از همه گلهای خانه زیباتر بود ، و کلامت از همه عطرها خوشبوتر ، و من هنوز ... گلهای باغچه خانه را به یاد تو نگاه می کنم و به آستان در چشم می دوزم . دوسال است که پروانه شده ای پدر ، برای همین ، گویا حضورت از همیشه بیشتر است . نامت گرامی باد و یادت جاودان . 💐💐
لطفا شکیبا باشید