به نقل از همسر شهید : رضا بسیجی فعال، قاری قرآن و مداح اهل بیت(ع) بود ، او کارمند رسمی بانک بود و ما مشکل مالی نداشتیم. خانه، ماشین و امکانات رفاهی لازم را داشتیم، هنگام عقدمان، شهادت را خواست و میگفت برای من دعا کن که شهید بشوم ،سال۸۱ هیچ حرفی از جنگ نبود و همان جا این خواسته او را قبول کردم اما زمانی که داعش بهوجود آمد و یک عده به نام اسلام میخواستند چهره اسلام را مخدوش کنند ، جنایات فجیعی را انجام میدادند. از صحنههای دلخراش بریدن سرها تا تجاوز به زنان باردار ، رضا نمیتوانست اینها را تحمل کند ، او با التماس در فاطمیون ثبت نام کرد، و برای دفاع از حرم و ناموس به سوریه رفت،در منطقه معروف به کرار بود هر بار که بر میگشت، مجروح بود او دو بار از ناحیه دست و پا مجروح شده بود دلهره خیلی بدی بود پس از مدتی حضور در سوریه که شب قبل از شهادتش غسل شهادت کرده بود ، با تک تیرانداز دشمن تیر به پهلویش میخورد، همرزمش میرود که رضا را عقب بیاورد اما همرزم هم تیر میخورد ، و هر دو کنار هم می افتند و پس از ۴ ساعت درد و رنج ، به شهادت می رسد.