پدر بزرگ و مادر بزرگ مهربانم
هیچ وقت از فاصلـہ ها نمے ترسیدم
قبلترها چ حس خوبی داشت ایوان منزل شما
ب وقت هر بعداز ظهر تابستانی
وقتی رفتید
فڪر مے ڪردم تا دلم برایتان تنگ شد
خودم را سرگرم ڪارے مے ڪنم و حواسم پرت مے شود
ڪتابـے بر مے دارم و مے خوانم …
بـہ تماشاے تلویزیون مے نشینم و یڪ فنجان چاے را تمام مے ڪنم …
خیلے ڪـہ تحمل خانـہ سخت باشد
مے روم پیادہ روے ...
اما
حالا
بـہ قرآن دلتنگے دارد خفـہ ام مے ڪند ... نمیدانستم دلتنگی،، دل نازکم میکند…
انقدر که به هر بهانه کوچکی چانه ام بلرزد و چشم هایم خیس اشک شود..!!
نمیدانستم دلتنگی،، ضعیفم میکند…
آنقدر که کوه استوار غرورم زیر بار ندیدنتان کمر خم کند..!!
نمیدانستم دلتنگی، کودکم میکند…
انقدر که در نبودنتان ساعتها گوشه ای بنشینم و با همه
دنیا قهر کنم..!!
نمیدانستم………
خداحافظ مهربانترین پدربزرگ و مادربزرگ دنیا …
آدرس آرامگاه :
اصفهان . علویجه . ارامستان علویجه قطعه اول
از طرف :
اعظم
لطفا شکیبا باشید