به وقت بیماری بیقرار او به برم،
کسیکه دست بر سرم میکشید مادر بود،
به نیمه های شب و با صدای گریه من،
کسیکه با هراس زجا می پرید مادر بود،
به کوچه و برزن یا به وقت خطر،
کسیکه باشتاب در پی ام می دویدمادربود،
چو پای من به زمین گاه می لغزید،
کسیکه که از ته دل آن می کشید مادر بود.
مادر عزیزم روزهای دلتنگی را به یاد خوبی هایت و مهربانی هایت
سپری میکنیم و سیزدهمین سالگردت را با نثار فاتحه ای گرامی می داریم . همسری صبور ،مادری دلسوز و فداکار ...