امروز میتونید با هدایای زیر، روح این عزیز سفر کرده را شاد کنید
روح شادروان
معصومه خسروی
را
در ثواب بیش از دو میلیارد صلوات سهیم کنید
شادروان معصومه
خسروی
کد یادبود :
6164218
با کلیک بر روی دکمه های زیر،در مراسم ختم شرکت نمایید
p:0
به جهت شادی روح همه ملتمسین این محفل به ویژه روح شادروان
معصومه خسروی
اگر فقط سه دقیقه فرصت دارید
، با گوش دادن به صوت یک صفحه از قرآن
(صوت و متن در همین صفحه ظاهر میشود)
در ثواب ختم قرآن به نیت آمرزش همه اموات حاضر در این محفل به ویژه
شادروان
معصومه خسروی
سهیم شوید
هدیه یک صفحه قرآن
0
هدیه ثواب
زیارت،نماز و طواف خانه خدا(مکه معظمه)
به روح
شادروان معصومه خسروی
الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ و عَجّل فَرَجَهم
1
10
50
100
500
1000
طلب آمرزش
28,066
تعداد
طلب آمرزش
را انتخاب کنید
پروردگار ایشان را رحمت کند
1
10
50
100
500
1000
ذکر لا اله الا الله
16,026
تعداد
ذکر لا اله الا الله
را انتخاب کنید
لا الَهَ الا اللهُ
1
10
50
100
500
1000
فاتحه
10,009
تعداد
فاتحه
را انتخاب کنید
رَحِمَ اللهُ مَن یَقرُ الفاتحه مَعَ الصَلَوات
1
10
50
100
500
1000
به صفحه یاد بود مادر مرحومم خوش امدید مادرمهربانم که دیگر در میان ما نیستی کاش بودی چندین سال گذشت کـــــــــــاش بودی و این روز ها با حسرت به همه چی نمی نگریستیم کاش همه ی ما بدانیم چه زود دیر می شود قدر داشته هایمان را بدانیم مادر عزیزتر از جانم! قاب عکست از آن بالا به من لبخند میزند. می گویم: خدا جان! اجازه بده که فقط یکبار دیگر صدایش را بشنوم و یک بار دیگر او را در آغوش بگیرم. فیلمهایی که از تو ضبط کردهام را می گذارم. اشک میریزم و صفحه نمایش را در آغوش میگیرم. میترسم کسی سر برسد و بگوید که دیوانه شدهام اما من فقط دلتنگم. دلتنگ کسی که پشت و پناهم بود. دلتنگم برای او که تا بود، نمیدانستم امنیت و بخشش و ارامش با او معنا میشود. کاش می شد فرصتهای رفته را جبران کرد، کاش میآمدی و من میگفتم که دیگر قدر تو را میدانم. حالا که جسم تو اینجا نیست، سعی می کنم خاطراتت را زنده کنم؛ غرور و نجابت، پاکی و صفای قدم، سنگینی سکوت و نگاههای نافذ تو را به خاطر میآورم. ریز ریز مثل بارانهای طولانی و بیشتاب ساعتها اشک میریزم. اگر کسی اشکهایم را دید، به من می گوید که باید صبر کنم. چه میگویند؟ در مرگ تو صبر؟ این تو بودی که به من صبر را یاد میدادی، حالا که تو نیستی، چه کسی به من از صبر بگوید تا حرفش را باور کنم؟ نیشخند میزنم. خون از چهارگوشه جگرم میچکد اما در ظاهر صبر می کنم و اشکهایم را از دیگران پنهان میدارم