تاریک شد هوا و تو رفتی به شهر نور
بی درد و ترس کردی از این زندگی عبور
از آن زمان که فاصله افتاد بین ما
هر شب به یاد قبل تو را می کنم مرور
یک چهره داشتی پر از احساس های ناب
یک قلب مطمئن پر از ایمان و عشق و شور
رفتی اگر چه از نظر چشم ما ولی
از یاد ما نمی رود آن چشمه صبور
گفتی نمی دهد به کسی مهلتی اجل
خوابیده این شتر در هر خانه ای به زور
لطفا شکیبا باشید