زندگینامه آخوند حاج محمدعلی ذاکری میاب
آخوند محمدعلی ذاکری میاب(#حاج آخوندملامحمدعلی) فرزند آخوند ملاعلی در سال ۱۲۸۰ شمسی در روستای میاب آذربایجان شرقی شهرستان مرند چشم بجهان گشود کودکی را همانند سایر اطفال تا سن هفت سالگی در خانه پیش مادر بوده است در این سن نماز خواندن را نزد پدرومادر یاد می گیرند و بنابه علاقه ای که خودش داشت پدرش وی را جهت خواندن قران به یکی از مکتبخانه های روستا که آنزمان بنام قران ملاسی مشهور بودند سپرد و قران را به سبک ابجد یعنی بدون نوشتن یاد گرفت قبل از شروع خواندن قران عم جز قران همان جز سی قران را با استفاده از هجی ابجد یاد گرفت وبعد ازاتمام جشنی را والدین بچه ها برایش همراه سایر نوآموزان قران ترتیب دادند وبقیه آموزش قران را باروش روخوانی یاد گرفت و در اتمام کامل قران نیز جشنی برایش همراه سایر قرآن آموزان والدین بچه ها گرفتند چند سالی را با تمرین خواندن قران سپری کرد ودر ایام ماه رمضان خواندن قران را با پیشکسوتان قاریان قران #مقابله میکردند تا اشتباهات احتمالی قرائت قران را جبران کنند بعداز اتمام آموزش روخوانی قران پدر ایشان را جهت یادگیری دروس اولیه و مقدماتی خواندن ونوشتن به مکتبخانه فرستاد ومکتبخانه مدرسه رسمی نبود بلکه بمانند قران آموزان توسط ملاها(روحانیون) تدریس میشد و در این مکتب خانه خواندن ونوشتن فارسی و ریاضیات و گلستان وبوستان و حافظ را یاد میگیرد وبعد از اتمام مکتب خانه بلحاظ علاقه ای که به روحانیت داشت و خود علوم حوزوی و روحانی بود و اکثر فرزندان طایفه به علوم حوزوی گرایش داشتند ایشان را جهت ادامه تحصیل به یکی از مدارس علوم حوزوی تبریز فرستاد ودر #مدرسه طالبیه و حجتیه از درس اساتید و مجتهدین وقت تلمذ شد وافتخار لباس روحانیت را کسب کرد ومعمم شدند در حین خواندن درس با یکی از همروستاییانش ازدواج میکند ایشان بعد از اتمام دروس حوزوی وقت به روستای میاب برگشت وکار تبلیغ را بصورت رسمی در مسجد جامع روستا شروع کرد ودر کنار تبلیغ اکثر قباله ها را بصورت دستی ومی نوشت و در ضمن عقد دایم نوعروسان و دامادهارا ایشان یصورت صیغه دایم میخواندند ودارای مهر بودند که در قباله نویسی و صیغه نامه با مجوز دولت وقت به اسناد میزدند بعدها که اسناد رسمی شروع بکار کرده بود ایشان پیش نویس مراحل نکاح دایم را مینوشتند و صیغه را جاری ومدارک را به دفترخانه شهرمرند ارسال میکردند ومسول دفتر ازدواج از روی مدارک ارسالی ایشان سند ازدواج صادر میکردند و درحال حاضر نیز اسنادی که ایشان مرقوم فرموده اند در دادگاههای شهر اعتبار خودش را حفظ کرده است ایشان علاوه بر کارهای فوق برای بچه ها قران یاد میدادند و کسانی که علاقه به دروس حوزوی داشتن یاد میدادند که یکی از شاگردان وی مرحوم شیخ عباس کمالی بودندکه اخیرا دارفانی را وداع گفته اند
و از آنجایی که شغل پدر زارع و دامدار بوده دوشا دوش پدر موقع تعطیلات تابستانی محرم وماه رمضان در کارها فعال بوده است و ایشان خودشان بعد از بازگشت از حوزه کار پدر را ادامه دادند وبعد از اتمام تبلیغ در مسجد لباس روحانیت را تعویض کرده ودر خانه کارهای کشاورزی ودامداری را انجام میدادند و شغل اصلی شان زارع و دامداری بوده در کنار کار روستایی تبلیغ میکردند و مزد ثابت نداشتند و اهالی موقع شروع مراسمات در غیاب ایشان گندم ـ تخم مرغ ـ رشته ـ قورمه گوشتی ـ نان ـ شیرینی چای ـ روغن حیوانی برای تامین مایحتاج ایشان جمع آوری میکردند هیچ گونه پول نقد داده نمیشد در زمان ایشان شیخ های دیگر از جمله میرزایوسف نوری ثانی (ملایوسف) ملا عباس ذاکری ملا اشرف فتاحی ملا زینال و... بودندو ایشان بجهت علاقه یکی از فرزندانشان را جهت فراگیری علوم حوزوی به مدرسه طالبیه و حجتیه تبریز فرستاد
مرحوم آخوند حاج محمدعلی ذاکری میاب بعد از چندین سال واعظی در لباس روحانیت برای همشهریانش در ۲۸دی ماه ۱۳۵۳ برای همیشه از دنیا رفت
آدرس آرامگاه :
شهرستان مرند آرامستان روستای میاب
از طرف :
اهالی روستای میاب و هرزندات
لطفا شکیبا باشید