شادروان جلیل رشیدی شه بندی در تاریخ ۱۳۳۳/۳/۱۶ در خانواده ای پر جمعیت دیده به جهان گشود
او فرزند آخر خانواده بود و عزیز دل پدر و مادرش
پدرش حاج حسن کشاورز بود و بیشتر پرورش گل میداد و بسیار انسان شریفی بود مادرش آسیه خاتون زنی زیبا و چشم رنگی همسر دوم حاج حسن بود جلیل دو برادر و شش خواهر از پدر داشت که ازین ۸ خواهر و برادر یک برادر و چهار خواهر از مادرش بود
او بسیار پر تلاش باهوش و درسخوان بود در رشته ی تربیت معلم مدرک کاردانی را قبل از انقلاب گرفت و به تدریس در رشته ی دینی و عربی و قرآن در مقطع متوسطه مشغول شد مدرک کارشناسی ضمن خدمت را بعد از انقلاب گرفت معلمی نمونه و محبوب دانش آموزان بود و چندین بار به عنوان معلم نمونه انتخاب شد در سال ۱۳۶۱ با شهناز که متولد ۱۳۴۵ بود ازدواج کرد تا لحظه ی آخر عاشقانه همسرش را دوست میداشت و ثمره ی عشقشان دو دختر با نام های راحیل متولد فروردین ۶۲ و حدیث متولد ۶۵ بود بعد از فوت پدر و مادرش همراه فرزندان و همسرش در سال ۱۳۷۸ به چابهار مهاجرت کرد و تا پایان عمر در غربت و دور از خانواده زندگی کردند
بعد از بازنشستگی دفتر مشاور املاک باز کرد و تا پایان عمر در آن بنگاه املاک زحمت کشید و تلاش کرد تا برای همسر و فرزندانش زندگی بهتری فراهم سازد
دختر اولش با پسری با نام حامد داداش پور که افسر نیروی هوایی بود ازدواج کرد و یک دختر به نام هلیا شد نوه ی ارشد و نور چشم جلیل دختر دومش حدیث با پسری به نام سامسون ذهبی که عکاس بود ازدواج کرد و دختری به نام آنژلا شد نوعی دوم و آخر و عزیز دل جلیل
وی عاشقانه فرزندان و نوه هایش را دوست داشت
و علاقه ی بسیار زیادی به داماد ارشدش حامد داشت و حامد نیز مانند پدر وی را دوست داشت و تا آخرین لحظه عمرش حامد بالای سرش در بیمارستان بود و آخرین کسی بود که پدرزنش را دید
در بهمن ۱۴۰۲ با مشکل کلیوی به تهران منزل راحیل رفت و برای درمان در بیمارستان محل کار حامد بستری شد ۸ ماه در بستر بیماری ماند و هیچ دکتری تشخیص قطعی نداد عاقبت بعد از تحمل ۸ ماه بیماری در تاریخ ۱۴۰۳/۶/۲۴در بیمارستان بعثت نیرو هوایی محل کار حامد آسمانی شد و داغ بزرگی تا ابد بر قلب خانواده نشاند و رفت
روحش شاد یادش گرامی و نامش مانا
برای شادی روح این پدر گرانقدر و شریف فاتحه ای مهمانش کنید 🙏🖤🖤
از طرف :
برادران جمالی