چند فرازی از وصیتنامه مرحوم حجتالاسلام حاج سید رضا محبوبی
بسم الله الرحمن الرحيم
وصیتها راجع به تجهیز
سر تا سر فقرم و غفلت و احتیاج، احتیاج به دعا و یاد در روضهها و گریهها بر اهل بیت عصمت عليهم السلام و قرائت قرآن و نماز و زیارت اهل بیت و امام زادگان ... خاصه احتیاج به نیابت زیارت کربلا مقدسه در حرم مولای شهیدم سید الشهداء عليه السلام که هزار بار جان فدای خودش و على اكبرش و على اصغرش عليهم السلام. ان شاء الله که مرگ ما به جز با شهادت نباشد و آرزوی همیشگی و نگاه طمع به لطف پروردگار جل و علا همین بوده است.
در هر حال جسمم را در اولین فرصت به محل نماز و توسلم در منزل که در طبقه زیر زمین است و خانواده میدانند کجاست منتقل کنید. قبل از دفن روضهی سید الشهدا عليه السلام را در گوشم زمزمه کنید و اگر در حال احتضار کسی بالای سرم رسید این روضه جانسوز آقاسيد الشهداء را در گوشم بخوانند، که در هر حال باشم مطمئنم قرار از من خواهد گرفت. هیچ روضهای شاید مثل این روضه جگر سوز نبود برایم ... که؛
ضعف عن القتال، فوقف ليستريح ساعة، شکایت خواهم کرد از قاتلین حضرتش محضر رسول خدا که حتی اجازهی استراحت به سبط غریب محاسن سفیدت ندادند. فَبَيْنَا هُوَ وَاقِفَ إِذْ أَتَاهُ حَجَرٌ فَوَقَعَ عَلَى جَبَهَتِهِ فَأَخَذَ التَّوْبَ لِيَمْسَحَ الدَّمَ عَنْ جَبْهَتِهِ فأتاه سهم حدد مسموم له ثلاث شعب فوقع في صدر الحسين عليه السلام. فدای سینه ات عزیزم، فدای پیشانیت، فدای خستگی ات فدای تنهائیت فدای نفسهای آخرت، فدای خون پاکت،
هوا زجور مخالف چون نلیگون گردید
عزیز فاطمه از اسب سرنگون گردید
بلند مرتبه شاهی ز صدر زین افتاد
اگر غلط نکنم عرش بر زمین افتاد
بخوانید همینها را بخوانید، هم در حال احتضار هم در حال کفن و هم تدفین بخوانید تا همه بر غربت غریبترین غریب عالم گریه کنند، مطمئن باشید من هم کنار شما زار خواهم زد، محضر حضرت معصومه سلام الله عليها ببرید جنازهام را نه برای وداع، برای سلام و احترام و عرض ادب و اكرام و التماس شفاعت و به محضر مبارکش، دختر دردانهی موسى بن جعفر عليهما السلام، عمه جان مهربانمان...
دوستان و آشنایان و همهی رفقای امام حسینی که روزی یا لحظهای با هم براى سيد الشهداء عليه السلام بر سر زدهایم را دعوت کنید تا در این روضهی امام عليه السلام که شاید توفیق داشته باشم بانیاش من باشم شرکت کنند. حسین آقا، محمد جان حیدری آقا هادی خادم بخوانید برایم روضهی جد مظلوم را، روضهی مادر شهیده را، روضهی عمهام عقیله را.
ذاکرها و رفقای عزیز در جلسات فراموش نکنند، روضهخوانها بین روضه یاد کنید به امید روز و لحظهای که دور اربابمان جمع شویم ان شاء الله.
اگر مقدور است نماز میت را استاد عزیزم آشیخ محمد حسین عبدی حفظه الله بخوانند. اساتید معزز حاج آقای میربافری و مومنی و روشن بین، مویدی، فلاحی، رفیعی، آقا میرزا را خبر دهید که از دعایشان محروم نباشم. اگر مقدور بود از طریق شیخ سعيد شحيطاط یا آقای امانتچی آقا میرزا شیخ مسيح الانفاس میرزا محمدی را خواهش کنید که چند دقیقهای زحمت بیافتند و روضهی آقازادهی والا تبار حضرت على اكبر علیه السلام را بخوانند برایم.
صندوقچهای که مربوط به تربتهای سید الشهداء عليه السلام است و نزدیکان میشناسند را سید مصطفی مدیریت کند که مخلوطی از تربتهای مختلف را زیر سرم و روی صورت و سینهام و در چشم و دهانم بگذارند و ما بقی تربتها هم نگهداری شود و در سن تمییز به فرزندانم و همسرم تقسیم شود. انگشترها هم یک عقیق است که اسم چهارده معصوم بر آن نوشته شده، آن را سنگش را در دهانم بگذارید. از بقیه هم یک انگشتر به مادرم بدهید و بقیه را دست همسرم بدهید تا نگهداری کند و در سن مناسب به فرزندانم بدهید.
بهترین داراییهای من از این دنیا همین صندوقچه است. شب اول قبر با دعا و قرآن و نماز و روضه یاریام کنید در این مسیر سخت که سیره الله بحق محمد وآل محمد صلى الله عليه و آله و سلم است.
چند قطعه کاشی حرم امام حسین ع و سنگ صحن حرمین شریفین با قطعهای از چوب در حرم امامین کاظمین را که جدا کردهام در قبر جلوی صورتم بگذارید و از انواع تربتها با من در خاک بگذارید...
سری کتابها و مقالاتی در این سالهای طلبگی نوشتهام که نسخهی وردش دست پدر و مادر و مصطفی زهرهای است، پیگیری تکمیل و چاپ را اگر مقدور شد شیخ مصطفی و سید امین سید احمدی و پدر بکشند. جعله الله ذخرا لي. در این تاریخ کتاب روزهای حکومت به انجام رسیده ولی تکمیل نشده، با رسیدگی مختصری آمادهی نشر میشود و به درد این روزها میخورد ان شاء الله. آخرین و تکمیلترین نسخه را در لپتاپ منزل فایل فایل مقالات فقه ذخیره دارم. فایلهای ورد را به استاد عبدی کامل بدهید لطفا و شیخ جواد حسن خانی هم روزهای حکومت را در تکمیل اگر حوصله کرد کمک کند.
از ما ترک اگر مقدور است خرج فقرا و ایتام شود ان شاء الله که در این کار از شیخ احمد بیغم کمک بگیرید ان شاء الله.
چند کلامی با دوستان طلبه و روحانیام:
در ایام کسالت و بیماری خیلی بیشتر قدر این مسیر و این لباس مبارک را دانستم، گاهی به عمامهام که در خانه روی طاقچه جلوی چشمم بود در این روز و شبها فقط نگاه میکردم و خدارا شکر میکردم که مارا به این مسیر روانه کرد. دور نام بيت عليهم السلام گشتیم به لطف خودشان هرچند حقش را قطعا ادا نکردم، هیچ وقت شکر این نعمت را نمیتوانیم به جا بیاوریم، الحمد لله الحمد لله الحمد لله كما هو اهله.
برای پیامبر خدا و دین خدا و امام علیه السلام و انقلاب و شهدا کار کردن توفیقی است که باید هر لحظه جبین بر آستان الهی بساییم که این لطف را عنایت کنند و سلب نکنند.
چند جملهای با رفقای ذاکر و مداح و روضهخوان و گریهکنم:
تمام لذتهای دنیا، بهترین و لذیذترین لحظاتی که در این روزها دلتنگ آن میشدم، لحظههای اوج احتراق روضه بود، بینظیرند این لحظات. اگر بنا باشد غبطهای بخورم چه در این دنیا و چه در آن دنیا، قطعا از بیشترین این غبطهها درک و ممسوس شدن در این عالم روضه و اشک است.
آدرس آرامگاه :
قم گلزار شهدای حضرت علی بن جعفر علیه السلام