کلیه محبین اهل بیت کلیه محبین اهل بیت کلیه محبین اهل بیت

کلیه محبین اهل بیت کلیه محبین اهل بیت کلیه محبین اهل بیت
کد یادبود : 6280552
با کلیک بر روی دکمه های زیر،در مراسم ختم شرکت نمایید p:1
هدیه یک صفحه قرآن
0
زیارت، نماز و طواف خانه خدا
مکه مکرمه
هدیه زیارت قبرستان بقیع و مسجدالنبی
مدینه منوره
زیارت حرم امام حسین(ع)وحضرت عباس(ع)
کربلا
هدیه زیارت در حرم حضرت علی(ع)
نجف اشرف
هدیه زیارت در حرم امام رضا(ع)
مشهد مقدس
صلوات شمار
0
طلب آمرزش
0
طلب استغفار
0
ذکر لا اله الا الله
0
روزه قضا
0
نماز لَیلَةُ الدّفن
0
طلب عافیت
0
فاتحه
0
نماز قضا
0
فاتحه کبیره
0
درج پیام
0
محتشم کاشانی محتشم کاشانی » دیوان اشعار » ترکیب‌بندها » شمارهٔ ۱ : باز این چه شورش است که در خلق عالم است جستجو در متن باز این چه شورش است که در خلق عالم است باز این چه نوحه و چه عزا و چه ماتم است باز این چه رستخیز عظیم است کز زمین بی‌ نفخ صور خاسته تا عرش اعظم است این صبح تیره باز دمید از کجا کزو کار جهان و خلق جهان جمله در هم است گویا طلوع می‌کند از مغرب آفتاب کآشوب در تمامی ذرات عالم است گر خوانمش قیامت دنیا بعید نیست این رستخیز عام که نامش محرم است در بارگاه قدس که جای ملال نیست سرهای قدسیان همه بر زانوی غم است جن و ملک بر آدمیان نوحه می‌کنند گویا عزای اشرف اولاد آدم است خورشید آسمان و زمین، نور مشرقین پروردهٔ کنار رسول خدا حسین کشتی‌شکست‌خوردهٔ طوفان کربلا در خاک و خون تپیدهٔ میدان کربلا گر چشم روزگار بر او فاش می‌گریست خون می‌گذشت از سر ایوان کربلا نگرفت دست دهر گلابی به غیر اشک- زآن گل که شد شکفته به بستان کربلا از آب هم مضایقه کردند کوفیان خوش داشتند حرمت مهمان کربلا بودند دیو و دد همه سیراب و می‌مکید- خاتم، ز قحط آبْ سلیمان کربلا زان تشنگان هنوز به عَیّوق می‌رسد فریاد العطش ز بیابان کربلا آه از دمی که لشکر اعدا نکرده شرم کردند رو به خیمهٔ سلطان کربلا آن دم فلک بر آتش غیرت سپند شد کز خوفِ خصم، در حرم، افغان بلند شد کاش آن زمان سرادقِ گردون، نگون شدی وین خرگه بلندستون، بی‌ستون شدی کاش آن زمان درآمدی از کوه تا به کوه- سیل سیه؛ که روی زمین، قیرگون شدی کاش آن زمان ز آه جهان‌سوز اهل بیت یک شعله، برقِ خرمنِ گردونِ دون شدی کاش آن زمان که این حرکت کرد آسمان سیماب‌وارْ گویِ زمین، بی‌سکون شدی کاش آن زمان که پیکر او شد درون خاک جان جهانیان همه از تن برون شدی کاش آن زمان که کشتی آل نبی شکست عالم، تمامْ غرقهٔ دریای خون شدی گر انتقام آن نفتادی به روز حشر با این عمل معاملهٔ دهر چون شدی آل نبی چو دستِ تظلّم برآورند ارکان عرش را به تلاطم درآورند بر خوانِ غم چو عالمیان را صلا زدند اول صلا به سلسلهٔ انبیا زدند نوبت به اولیا چو رسید، آسمان تپید زان ضربتی که بر سر شیر خدا زدند آن در که جبرئیلِ امین بود خادمش- اهل ستم، به پهلوی خیرالنسا زدند پس آتشی ز اخگرِ الماس‌ریزه‌ها افروختند و در حسن مجتبی زدند وانگه سرادقی که ملک محرمش نبود کندند از مدینه و در کربلا زدند وز تیشهٔ ستیزه در آن دشت، کوفیان- بس نخل‌ها ز گلشن آل عبا، زدند پس ضربتی کزان جگر مصطفی درید بر حلق تشنهٔ خَلَفِ مرتضی زدند اهل حرم دریده گریبان، گشوده مو فریاد بر درِ حرم کبریا زدند روح‌الامین نهاده به زانو سرِ حجاب تاریک شد ز دیدن آن، چشمِ آفتاب چون خون ز حلق تشنهٔ او بر زمین رسید جوش از زمین به ذروهٔ عرش بَرین رسید نزدیک شد که خانهٔ ایمان شود خراب از بس شکست‌ها که به ارکان دین رسید نخلِ بلندِ او، چو خسان بر زمین زدند- طوفان به آسمان ز غبار زمین رسید باد، آن غبار چون به مزار نبی رساند گرد از مدینه بر فلک هفتمین رسید یکباره جامه در خُمِ گردون، به نیل زد- چون این خبر به عیسیِ گردون‌نشین رسید پر شد فلک ز غلغله چون نوبت خروش- از انبیا به حضرت روح‌الامین رسید کرد این خیالْ وهمِ غلط‌کار، کان غبار- تا دامنِ جلالِ جهان‌آفرین رسید! هست از ملال گرچه بری ذاتِ ذوالجلال او در دل است و هیچ دلی نیست بی‌ملال ترسم جزای قاتل او چون رقم زنند یکباره بر جریدهٔ رحمت قلم زنند ترسم کزین گناه، شفیعانِ روز حشر دارند شرم کز گنه خلق دم زنند دستِ عتابِ حق، به در آید ز آستین چون اهل بیت، دست در اهل ستم زنند آه از دمی که با کفن خون‌چکان ز خاک آل علی چو شعلهٔ آتش علم زنند فریاد از آن زمان که جوانان اهل بیت گلگون‌کفن، به عرصهٔ محشر قدم زنند جمعی که زد بهم صفشان شورِ کربلا- در حشر، صف‌زنان، صف محشر بهم زنند از صاحب حرم چه توقع کنند باز آن ناکسان که تیغْ به صیدِ حرم زنند؟ پس بر سنان کنند سری را که جبرئیل- شوید غبارِ گیسویش از آب سلسبیل روزی که شد به نیزه سر آن بزرگوار خورشیدْ سربرهنه برآمد ز کوهسار موجی به جنبش آمد و برخاست کوهْ کوه ابری به بارش آمد و بگریست زار زار گفتی تمامْ زلزله شد خاکِ مطمئن گفتی فتاد از حرکت چرخِ بی‌قرار عرش آن زمان به لرزه درآمد که چرخِ پیر افتاد در گمان که قیامت شد آشکار آن خیمه‌ای که گیسوی حورش طناب بود شد سرنگون ز بادِ مخالف، حباب‌وار جمعی که پاس محملشان داشت جبرئیل گشتند بی‌عماری و محمل، شترسوار با آن که سر زد آن عمل از امّت نبی روح‌الامین ز روحِ نبی گشت شرمسار وانگه ز کوفه خیلِ الم، رو به شام کرد نوعی که عقل گفت: قیامت قیام کرد! بر حربگاه چون رهِ آن کاروان فتاد شور و نشور و واهمه را در گمان فتاد هم بانگ نوحه غلغله در شش جهت فکند هم گریه بر ملایک هفت آسمان فتاد هرجا که بود آهویی، از دشت پا کشید هرجا که بود طایری، از آشیان فتاد شد وحشتی که شور قیامت ز یاد رفت چون چشم اهل بیت بر آن کشتگان فتاد هرچند بر تن شهدا چشم کار کرد بر زخم‌های کاری تیغ و سنان فتاد ناگاه چشم دختر زهرا در آن میان بر پیکر شریف امام زمان فتاد بی‌اختیار، نعرهٔ «هذا حسینِ» او- -سر زد؛ چنانکه آتش از او در جهان فتاد پس با زبان پر گله، آن بضعهٔ بتول رو در مدینه کرد که: یا ایهاالرسول، این کشتهٔ فتاده به هامون حسین توست وین صید دست و پا زده در خون حسین توست این نخلِ تر، کز آتش جان‌سوز تشنگی دود از زمین رسانده به گردون حسین توست این ماهیِ فتاده به دریای خون که هست- زخم از ستاره بر تنش افزون، حسین توست این غرقهٔ محیطِ شهادت که روی دشت- از موجِ خون او، شده گلگون؛ حسین توست این خشک‌لب‌فتادهٔ دور از لبِ فرات کز خون او زمین شده جیحون حسین توست این شاه کم‌سپاه که با خیلِ اشک و آه خرگاه زین جهان زده بیرون حسین توست این قالبِ تپان که چنین مانده بر زمین شاهِ شهیدِ ناشده‌مدفون، حسین توست چون رویْ در بقیع، به زهرا خطاب کرد وحشِ زمین و مرغِ هوا را کباب کرد کای مونس شکسته‌دلان، حال ما ببین ما را غریب و بی‌کس و بی‌آشنا ببین اولاد خویش را که شفیعان محشرند در ورطهٔ عقوبت اهل جفا ببین در خُلد، بر حجابِ دو کونْ آستین‌ فشان واندر جهان مصیبت ما بر ملا ببین نی نی؛ برآ چو ابر خروشان به کربلا طغیان سیل فتنه و موج بلا ببین تن‌های کشتگان همه در خاک و خون نگر سرهای سروران همه بر نیزه‌ها ببین آن سر که بود بر سرِ دوش نبی مدام یک نیزه‌اش ز دوشِ مخالفْ جدا، ببین آن تن که بود پرورشش در کنار تو غلتان به خاک معرکهٔ کربلا ببین یا بضعةالرسول، ز ابن زیادْ داد! کو خاک اهل بیتِ رسالت به باد داد خاموش محتشم که دل سنگ آب شد بنیاد صبر و خانهٔ طاقت خراب شد خاموش محتشم که از این حرف سوزناک مرغ هوا و ماهی دریا کباب شد خاموش محتشم که از این شعر خون‌چکان در دیده، اشک مستمعان، خونِ ناب شد خاموش محتشم که از این نظمِ گریه‌خیز روی زمینْ به اشک، جگرگون، کباب شد خاموش محتشم که فلک بسکه خون گریست- دریا، هزار مرتبه، گلگون‌حباب شد خاموش محتشم که به سوز تو آفتاب از آه سرد ماتمیان، ماهتاب شد خاموش محتشم که ز ذکر غم حسین جبریل را ز روی پیمبر حجاب شد تا چرخِ سفله بود، خطایی چنین نکرد بر هیچ آفریده، جفایی چنین نکرد ای چرخ، غافلی که چه بیداد کرده‌ای وز کین چه‌ها درین ستم‌آباد کرده‌ای بر طعنتْ این بس است که با عترت رسول- بیداد کرده خصم و تو امداد کرده‌ای ای زادهٔ زیاد، نکردست هیچ‌گه- نمرودْ این عمل که تو شدّاد کرده‌ای! کامِ یزید داده‌ای از کشتن حسین بنگر؛ که را به قتلِ که دل‌شاد کرده‌ای بهر خسی که بارِ درخت شقاوتست در باغِ دین، چه با گل و شمشاد کرده‌ای با دشمنان دین نتوان کرد آن چه تو با مصطفی و حیدر و اولاد کرده‌ای حلقی که سوده لعلِ لبِ خود نبی بر آن آزرده‌اش به خنجر بیداد کرده‌ای ترسم تو را دمی که به محشر برآورند از آتش تو دود به محشر درآورند

آدرس آرامگاه : کلیه قبور محبین اهل بیت
از طرف : کلیه محبین اهل بیت
فاتحه
فاتحه کبیره
سوره الرحمن: 0 بار
سوره دخان: 0 بار
سوره یاسین: 0 بار
سوره قدر: 0 بار
سوره واقعه: 0 بار
آیت الکرسی: 0 بار
صوت آیت الکرسی
زیارت عاشورا: 0 بار
صوت زیارت عاشورا - فانی
متن زیارت عاشورا
اَلسَّلامُ عَلَيک يا اَبا عَبْدِ اللَّهِ، اَلسَّلامُ عَلَيک يا بْنَ رَسُولِ اللَّهِ، اَلسَّلامُ عَلَيک يا خِيرَةَ اللَّهِ وَابْنَ خِيرَتِهِ، اَلسَّلامُ عَلَيک يابْنَ اَميرِالْمُؤْمِنينَ، وَابْنَ سَيدِ الْوَصِيينَ، اَلسَّلامُ عَلَيک يابْنَ فاطِمَةَ سَيدَةِ نِسآءِ الْعالَمينَ، اَلسَّلامُ عَلَيک يا ثارَاللَّهِ وَابْنَ ثارِهِ، وَالْوِتْرَالْمَوْتُورَ، اَلسَّلامُ عَلَيک وَ عَلَى الْأَرْواحِ الَّتى‏ حَلَّتْ بِفِنآئِک، عَلَيکمْ مِنّى‏ جَميعاً سَلامُ اللَّهِ اَبَداً ما بَقيتُ وَبَقِىَ اللَّيلُ وَالنَّهارُ، يا اَباعَبْدِاللَّهِ لَقَدْ عَظُمَتِ الرَّزِيةُ وَ جَلَّتْ وَ عَظُمَتِ الْمُصيبَةُ بِک عَلَينا، وَ عَلى‏ جَميعِ اَهْلِ‏ الْإِسْلامِ وَ جَلَّتْ وَ عَظُمَتْ مُصيبَتُک فِى السَّمواتِ، عَلى‏ جَميعِ اَهْلِ السَّمواتِ، فَلَعَنَ اللَّهُ اُمَّةً اَسَّسَتْ اَساسَ الظُّلْمِ وَالْجَوْرِ عَلَيکمْ اَهْلَ الْبَيتِ، وَ لَعَنَ اللَّهُ اُمَّةً دَفَعَتْکمْ عَنْ مَقامِکمْ، وَ اَزالَتْکمْ عَنْ‏ مَراتِبِکمُ الَّتى‏ رَتَّبَکمُ اللَّهُ فيها، وَ لَعَنَ اللَّهُ اُمَّةً قَتَلَتْکمْ، وَ لَعَنَ اللَّهُ‏ الْمُمَهِّدينَ لَهُمْ بِالتَّمْکينِ مِنْ قِتالِکمْ، بَرِئْتُ اِلَى اللَّهِ وَ اِلَيکمْ مِنْهُمْ‏ وَ مِنْ اَشْياعِهِمْ وَ اَتْباعِهِمْ وَ اَوْلِيآئِهِم، يا اَبا عَبْدِاللَّهِ اِنّى‏ سِلْمٌ لِمَنْ‏ سالَمَکمْ، وَ حَرْبٌ لِمَنْ حارَبَکمْ اِلى‏ يوْمِ الْقِيامَةِ، وَ لَعَنَ اللَّهُ آلَ زِيادٍ وَ آلَ مَرْوانَ، وَ لَعَنَ اللَّهُ بَنى‏ اُمَيةَ قاطِبَةً، وَ لَعَنَ اللَّهُ ابْنَ مَرْجانَةَ، وَ لَعَنَ‏ اللَّهُ عُمَرَ بْنَ سَعْدٍ، وَ لَعَنَ اللَّهُ شِمْراً، وَ لَعَنَ اللَّهُ اُمَّةً اَسْرَجَتْ وَ اَلْجَمَتْ‏ وَ تَنَقَّبَتْ لِقِتالِک، بِاَبى‏ اَنْتَ وَ اُمّى‏ لَقَدْ عَظُمَ مُصابى‏ بِک، فَاَسْئَلُ اللَّهَ‏ الَّذى‏ اَکرَمَ مَقامَک وَ اَکرَمَنى‏ بِک اَنْ يرْزُقَنى‏ طَلَبَ ثارِک مَعَ اِمامٍ‏ مَنْصُورٍ مِنْ اَهْلِ بَيتِ مُحَمَّدٍ، صَلَّى اللَّهُ عَلَيهِ وَ آلِهِ، اَللّهُمَّ اجْعَلْنى‏ عِنْدَک وَجيهاً بِالْحُسَينِ عَلَيهِ السَّلامُ فِى الدُّنْيا وَالْأخِرَةِ، يا اَبا عَبْدِاللَّهِ اِنّى‏ اَتَقَرَّبُ اِلى‏ اللَّهِ وَ اِلى‏ رَسُولِهِ، وَ اِلى‏ اميرِالْمُؤْمِنينَ، وَ اِلى‏ فاطِمَةَ وَاِلَى الْحَسَنِ، وَاِلَيک بِمُوالاتِک، وَبِالْبَرآئَةِ [مِمَّنْ قاتَلَک وَ نَصَبَ لَک الْحَرْبَ، وَ بِالْبَرائَةِ مِمَّنْ اَسَّسَ اَساسَ الظُّلْمِ وَالْجَوْرِ عَلَيکمْ، وَاَبْرَءُ اِلَى اللَّهِ وَ اِلى‏ رَسُولِهِ‏] مِمَّنْ اَسَسَّ اَساسَ ذلِک، وَبَنى‏ عَلَيهِ بُنْيانَهُ، وَجَرى‏ فى‏ ظُلْمِهِ، وَجَوْرِهِ عَلَيکمْ وَعلى‏ اَشْياعِکمْ بَرِئْتُ‏ اِلَى اللَّهِ وَاِلَيکمْ مِنْهُمْ، وَاَتَقَرَّبُ اِلَى اللَّهِ، ثُمَّ اِلَيکمْ بِمُوالاتِکمْ وَمُوالاةِ وَلِيکمْ، وَبِالْبَرآئَةِ مِنْ اَعْدآئِکمْ وَالنَّاصِبينَ لَکمُ الْحَرْبَ، وَبِالْبَرآئَةِ مِنْ اَشْياعِهِمْ وَاَتْباعِهِمْ، اِنّى‏ سِلْمٌ لِمَنْ سالَمَکمْ، وَحَرْبٌ لِمَنْ‏ حارَبَکمْ، وَ وَلِىٌّ لِمَنْ والاکمْ، وَعَدُوٌّ لِمَنْ عاداکمْ، فَاَسْئَلُ اللَّهَ الَّذى‏ اَکرَمَنى‏ بِمَعْرِفَتِکمْ، وَمَعْرِفَةِ اَوْلِيآئِکمْ، وَرَزَقَنِى الْبَرآئَةَ مِنْ اَعْدآئِکمْ، اَنْ يجْعَلَنى‏ مَعَکمْ فِى الدُّنْيا وَالْأخِرَةِ، وَاَنْ يثَبِّتَ لى‏ عِنْدَکمْ قَدَمَ‏ صِدْقٍ فِى الدُّنْيا وَالْأخِرَةِ وَاَسْئَلُهُ اَنْ يبَلِّغَنِى الْمَقامَ الْمَحْمُودَ لَکمْ‏ عِنْدَاللَّهِ، وَ اَنْ يرْزُقَنى‏ طَلَبَ ثارى‏، مَعَ‏ اِمامٍ مَهُدىً ظاهِرٍ ناطِقٍ [بِالْحَقِ‏] مِنْکمْ، وَاَسْئَلُ اللَّهَ بِحَقِّکمْ وَبِالشَّاْنِ الَّذى‏ لَکمْ عِنْدَهُ اَنْ يعْطِينى‏ بِمُصابى‏ بِکمْ اَفْضَلَ ما يعْطى‏ مُصاباً بِمُصيبَتِهِ مُصيبَةً ما اَعْظَمَها وَاَعْظَمَ رَزِيتَها فِى الْإِسْلامِ، وَفى‏ جَميعِ السَّمواتِ وَالْأَرْضِ، اَللّهُمَ‏ اجْعَلْنى‏ فى‏ مَقامى‏ هذا، مِمَّنْ تَنالُهُ مِنْک صَلَواتٌ وَرَحْمَةٌ وَمَغْفِرَةٌ، اَللّهُمَّ اجْعَلْ مَحْياىَ مَحْيا مُحَمَّدٍ وَآلِ مُحَمَّدٍ، وَمَماتى‏ مَماتَ‏ مُحَمَّدٍ وَآلِ مُحَمَّدٍ اَللّهُمَّ اِنَّ هذا يوْمٌ تَبَرَّکتْ بِهِ بَنُو اُمَيةَ، وَابْنُ آکلَةِ الْأَکبادِ، اللَّعينُ ابْنُ اللَّعينِ عَلى‏ لِسانِک وَلِسانِ نَبِيک، صَلَّى اللَّهُ عَلَيهِ‏ وَآلِهِ، فى‏ کلِّ مَوْطِنٍ وَمَوْقِفٍ وَقَفَ فيهِ نَبِيک، صَلَّى اللَّهُ عَلَيهِ وَآلِهِ‏ اَللّهُمَّ الْعَنْ اَبا سُفْيانَ وَمُعوِيةَ وَ يزيدَ بْنَ مُعاوِيةَ، عَلَيهِمْ مِنْک‏ اللَّعْنَةُ اَبَدَ الْأبِدينَ، وَهذا يوْمٌ فَرِحَتْ بِهِ آلُ زِيادٍ وَآلُ مَرْوانَ بِقَتْلِهِمُ‏ الْحُسَينَ، صَلَواتُ‏اللَّهِ عَلَيهِ، اَللّهُمَّ فَضاعِفْ عَلَيهِمُ اللَّعْنَ مِنْک وَالْعَذابَ‏ [الْأَليمَ‏]، اَللّهُمَّ اِنّى‏ اَتَقَرَّبُ اِلَيک فى‏ هذَاالْيوْمِ، وَفى‏ مَوْقِفى‏ هذا، وَاَيامِ حَيوتى‏ بِالْبَرآئَهِ مِنْهُمْ، وَاللَّعْنَةِ عَلَيهِمْ، وَبِالْمُوالاتِ لِنَبِيک وَآلِ‏ نَبِيک عَلَيهِ وَعَلَيهِمُ اَلسَّلامُ. صد مرتبه می گویی : اَللّهُمَّ الْعَنْ اَوَّلَ‏ ظالِمٍ ظَلَمَ حَقَّ مُحَمَّدٍ وَآلِ مُحَمَّدٍ، وَآخِرَ تابِعٍ لَهُ عَلى‏ ذلِک، اَللّهُمَ‏ الْعَنِ الْعِصابَةَ الَّتى‏ جاهَدَتِ الْحُسَينَ، وَشايعَتْ وَبايعَتْ وَتابَعَتْ‏ عَلى‏ قَتْلِهِ، اَللَّهُمَّ الْعَنْهُمْ جَميعاً. صد مرتبه می گویی : اَلسَّلامُ عَلَيک يا اَبا عَبْدِ اللَّهِ، وَعَلَى الْأَرْواحِ الَّتى‏ حَلَّتْ بِفِنآئِک، عَلَيک مِنّى‏ سَلامُ اللَّهِ اَبَداً ما بَقيتُ وَبَقِىَ اللَّيلُ وَالنَّهارُ، وَلا جَعَلَهُ اللَّهُ آخِرَ الْعَهْدِ مِنّى‏ لِزِيارَتِکمْ، اَلسَّلامُ عَلَى الْحُسَينِ، وَعَلى‏ عَلِىِّ بْنِ الْحُسَينِ، وَعَلى‏ اَوْلادِ الْحُسَينِ، وَعَلى‏ اَصْحابِ الْحُسَينِ. سپس می گویی : اَللّهُمَّ خُصَ‏ اَنْتَ اَوَّلَ ظالِمٍ بِاللَّعْنِ مِنّى‏، وَابْدَأْ بِهِ اَوَّلاً، ثُمَّ الثَّانِىَ وَالثَّالِثَ وَالرَّابِعَ، اَللَّهُمَّ الْعَنْ يزيدَ خامِساً، وَالْعَنْ عُبَيدَ اللَّهِ بْنَ زِيادٍ وَابْنَ مَرْجانَةَ، وَعُمَرَ بْنَ سَعْدٍ وَشِمْراً، وَآلَ اَبى‏ سُفْيانَ وَآلَ زِيادٍ وَآلَ مَرْوانَ، اِلى‏ يوْمِ الْقِيمَةِ. در حالت سجده می گویی : اَللّهُمَّ لَک الْحَمْدُ حَمْدَ الشَّاکرينَ لَک عَلى‏ مُصابِهِمْ، اَلْحَمْدُ للَّهِ‏ِ عَلى‏ عَظيمِ رَزِيتى‏، اَللّهُمَ‏ ارْزُقْنى‏ شَفاعَةَ الْحُسَينِ يوْمَ الْوُرُودِ، وَثَبِّتْ لى‏ قَدَمَ صِدْقٍ عِنْدَک‏ مَعَ ‏الْحُسَينِ،وَاَصْحابِ الْحُسَينِ، الَّذينَ بَذَلُوا مُهَجَهُمْ دُونَ الْحُسَينِ عَلَيهِ السَّلامُ.     مخفی کردن متن

ارسال پیام تسلیت

پیام شما با موفقت ثبت شد و بعد از تایید سازنده صفحه برای عموم قابل مشاهده خواهد بود.

تعداد بازدید : 4

اشتراک گذاری

Loading...

لطفا شکیبا باشید