تا که رفتی پای دل افتاده ام
یاد آخر، خاک و گل افتاده ام
رفتی و یادت مرا درمانده کرد
عشق را گم کرده ام افسرده کرد
با دعا سجاده را بگشوده ام
حمد و سوره خوانده ام آسوده ام
رفتنت شه بال پروازم شکست
کوک نا موزون دل بر غم نشست
با مرور خاطره یادت کنم
حنجرم بسته است فریادت کنم
خاک قبرت طوطیای چشم من
اشک ها آرامش است بر خشم من
حک شده نامت همیشه در دلم
دوریت تنهاترین مشکلم