سنگ یادبود مجازی بسازید

شهید والا مقام حسین پیرامی

شهید والا مقام حسین پیرامی
با کلیک بر روی دکمه های زیر،در مراسم ختم شرکت نمایید
ختم یک صفحه ای قرآن
2 ختم کامل و 269 صفحه
صلوات شمار
28
فاتحه
1

تولد : 1341/01/02 شهادت : 1365/02/30

شهید حسین پیرامی زندگینامه سردار رشید اسلام شهید حسین پیرامی سه‌شنبه, ۲۵ ارديبهشت ۱۳۹۷ ساعت ۱۰:۵۳ شهدای استان خراسان جنوبی شهید حسین پیرامی به تاریخ 2/1/1341 در شهرستان نهبندان متولد و به تاریخ 30/2/1365 در منطقه حاج عمران عراق به فیض شهادت نائل شد. سردارشهید حسین پیرامی روز دوم فروردین ماه سال 1341 با آغاز فصل بهار و ترنم شادی وشورشکوفه ها و گلهای بهاری درشهرستان نهبندان دیده به جهان گشود. به نقل مادرش در دوران کودکی نسبت به بقیه بچه ها آرام تر و ساکت تر بود. روابط بسیار خوب وحسنه ای با دوستان و هم بازیهایش داشت. برادرش عزیزالله می گوید: او در کودکی سعی می کرد با دوستانش مهربان باشد. از بد زبانی متنفر بود و همیشه سعی می کرد سخنان دلنشین وخوبی بر زبان بیاورد . تحصیلات دوران ابتدایی را در سال 1347 در دبستان هدایت شهرستان نهبندان آغاز و در سال 1352 به پایان رساند. علاقه زیادی به درس و مدرسه داشت. دوران راهنمایی را از سال 1352 تا 1355 در مدرسه دکتر مبین زابل و دوران هنرستان را از سال 1355 تا 1359 در زاهدان سپری کرد و موفق به اخذ دیپلم در رشته اتومکانیک شد. شهید پیرامی فعالانه در تظاهرات دوران انقلاب حضور فعال داشت. البته انزجار و مخالفت های او با حکومت ستم شاهی از سال 1350 و در مدرسه شروع شده بود. حسین ازدواج نکرد ومجرد باقی ماند. مادرش می گوید : نام هر دختری از اقوام و آشنایان را برای ازدواج می آوردم می گفت: برای من حیف است. می گفتم چرا حیف است مگه تو چی کم داری ؟ می گفت: من مرد جنگ و جبهه هستم. دوست ندارم همسری برگزینم که با شهادت من داغدار شود . در سال 1359 وارد سپاه شد و در منطقه سیستان و بلوچستان مشغول خدمت گردید. پس از گذشت نه ماه دچار بیماریهای مالاریای مغزی شد، لذا منطقه بلوچستان را ترک کرد و به سپاه بیرجند رفت وپس از اندک بهبودی عازم جبهه ها شد. حسین تمایلی به ماندن در پشت جبهه را نداشت وسعی او بر این بود که هر طور شده خود را به جبهه برساند و بخصوص اگر عملیاتی در پیش بود، این تلاش چندین برابر می شد. او توانایی بسیار بالایی در امور مدیریت داشت. هرگز خود را به عنوان مسئول مطرح نمی کرد. همیشه می گفت : هرکاری دارید بفرمایید تا برایتان انجام بدهم، ولی اسم مسئول و رئیس و مانند آن را بر من نگذارید. او انسانی فوق العاده وارسته و پاک و روابط و برخوردهای او صمیمانه، همراه با تبسم و به دور از هرگونه غرور و تکبر بود. اخلاق شایسته داشت و از قاطعیت خوبی برخوردار بود. از لجبازی کردن پرهیز می کرد. با خانواده و مردم در نهایت نیکویی و حسن خلق رفتار می نمود. بیشتر به عمل اهمیت می داد تا حرف. از ویژگی های بسیار خاص او احترام بسیار زیاد به مادرش بود . حسین در بحران ها و مشکلات سخت و خطرناک، برخدا توکل می کرد. به مشکلات با دیده تحقیر نگاه می کرد و با صبر و حوصله ای که داشت، کارها را به نحو احسن انجام می داد. نمازهایش را اول وقت می خواند و به آن خیلی بها می داد. همیشه بعد از نماز به تلاوت قرآن می پرداخت ودیگران را به آن تشویق می کرد. به سوره کوثر عشق، علاقه و اعتقاد ویژه ای داشت . مادر شهید می گوید : حسین با آنکه در علاقه به پدر و مادر سرآمد بود اما آنقدر که به امام علاقه داشت به ما نداشت . اوقات فراغت خود را به کسب علم می پرداخت ویا به کارهای بنایی مشغول بود. او هرگاه از جبهه برمی گشت به دنبال جذب نیرو برای جبهه بود و محل فعالیت او، اغلب در مسجد عاشوراخانه یا مسجد گلستان برپا می شد. در عملیات های رمضان، فتح بستان، فتح المبین، والفجر9 و کربلای2 شرکت داشت و قبل از شهادت مجروح شده بود. بزرگترین آرزوی او شهادت بود وهمیشه قاطعانه می گفت : آرزو دارم به نحوی شهید شوم که بدنم پودر شود تا مخارج جمع آوری و حمل آن بر دوش دولت نباشد واز قِبَل من متحمل زحمت نشوند . علی خویدی، از دوستان شهید، می گوید: حسین همیشه به ما توصیه می کرد که تا زنده هستید، از این انقلاب دفاع کنید. محمد سجادی از دوستان شهید می گوید: آخرین باری که حسین را دیدم عازم منطقه حاج عمران بود. من مسئولیت تغذیه لشکر ویژه شهدا را برعهده داشتم. بعدازظهر دراتاق نشسته بودم که حسین به همراه شهید رضایی آمدند. گفتم: شما هم عازم خط مقدم هستید؟ گفت: اگر خدا بخواهد، بله. گفتم: اگر از لحاظ تدارکاتی مشکلی دارید من درخدمتم. حسین گفت اگر ممکن است مقداری جیره خشک برای ما آماده کنید ومن هم این کار را انجام دادم. بعد از این حسین در همین منطقه به شهادت رسید وپیکرش مدتها در منطقه حاج عمران مفقود بود . سرانجام شهید حسین پیرامی در30 اردیبهشت سال 1365 در عملیات کربلای 2 در منطقه حاج عمران بر اثر اصابت ترکش به شهادت رسید و بدن او مفقود گردید. اما در8 شهریور 1365 جسدش در همان محل پیدا شده ودر گلزار شهدای شهرستان نهبندان به خاک سپرده شد. روحش شاد و یادش گرامی
فاتحه
تعداد دفعات ختم قران: 0 بار
جهت تسریع در ختم قرآن کریم پیشنهاد میشود حضرتعالی جزء شماره 1 را قرائت بفرمایید
جزء 1
جزء 2
جزء 3
جزء 4
جزء 5
جزء 6
جزء 7
جزء 8
جزء 9
جزء 10
جزء 11
جزء 12
جزء 13
جزء 14
جزء 15
جزء 16
جزء 17
جزء 18
جزء 19
جزء 20
جزء 21
جزء 22
جزء 23
جزء 24
جزء 25
جزء 26
جزء 27
جزء 28
جزء 29
جزء 30

صوت جزء شماره 1

صوت جزء شماره 2

صوت جزء شماره 3

صوت جزء شماره 4

صوت جزء شماره 5

صوت جزء شماره 6

صوت جزء شماره 7

صوت جزء شماره 8

صوت جزء شماره 9

صوت جزء شماره 10

صوت جزء شماره 11

صوت جزء شماره 12

صوت جزء شماره 13

صوت جزء شماره 14

صوت جزء شماره 15

صوت جزء شماره 16

صوت جزء شماره 17

صوت جزء شماره 18

صوت جزء شماره 19

صوت جزء شماره 20

صوت جزء شماره 21

صوت جزء شماره 22

صوت جزء شماره 23

صوت جزء شماره 24

صوت جزء شماره 25

صوت جزء شماره 26

صوت جزء شماره 27

صوت جزء شماره 28

صوت جزء شماره 29

صوت جزء شماره 30

تعداد بازدید : 217

اشتراک گذاری

Loading...

لطفا شکیبا باشید