منو
فردوسیان : شهدای شهرستان فردوس ، شهدای بشرویه , شهدای سرایان
خانه/تصویر
تصویرشهدای دانش آموزشهدای روستاشهدای فردوسوصیت نامه
شهید محمدرضا دشتی
Photo of فردوسیان فردوسیان Send an email۱۴ بهمن ۱۳۶۱۰2,319 3 دقیقه خوانده شده
محمدرضا دشتی محمدرضا دشتی
محمدرضا دشتی
محمدرضا دشتی
محمدرضا دشتی
نام پدر: غلامرضا
تاریخ تولد: ۱۳۴۰/۱۰/۲۳
محل تولد: بیدسکان
تاریخ شهادت: ۱۳۶۱/۱۱/۱۴
محل شهادت: شوش ـ چزابه
محل دفن: بیدسکان
یگان اعزام کننده: بسیج
متن وصیت نامه دانش آموز شهید محمدرضا دشتی
درود به روان پاک شهیدان صدر اسلام و بر رهبر بزرگ انقلاب و بنیان گذار جمهوری اسلامی ایران و درود بیکران بر تمامی رزمندگان اسلام و یار و یاور امام است.
که خداوند برای آزمایش کردن شیعیان علی (ع) امتحانی برقرار داشته است و او می خواهد که ببیند ما جوانان تا چه اندازه ای او را یاری می کنیم و اینجانب محمدرضا دشتی چون خواهان این امتحان شده ام لذا راهی جبهه حق علیه باطل شده ام و هیچکس در این سفر مرا تهدید نکرده است و حالا می خواهم به جایی برسم که همه انسانهای مسلمان مشتاق آنجا هستند. از این رو بود که پا به جبهه نهادم و مشتاق شهادت شدم پس حالا قرار بر این است که من به سوی معبودم پرواز کنم و دل از همه دلبستگی های دنیا بریده ام. حالا دیگر کلمه درس برایم مفهومی ندارد. حالا که پدر و مادرم را تنها گذاشته ام و فقط کلام الله است و کاری را که انجام می دهم فقط فی سبیل ا… است. حالا که من همیشه آرزوی این افتخار بزرگ را می کردم و به آرزوهای خود رسیدم و حالا که توانستم این مسئولیت بزرگ را و این بار گران و سنگین را به مقصد برسانم چندین وصیتی دارم:
اولاً وصیت من این است که باید به دوستانم بگویم که ، و ای دوستانی که شما را از یاد نخواهم برد و معلمان که استاد من بودید باید به شما بگویم که خون هیچ یک از ما بهتر و عزیزتر از خون جوان ۱۸ ساله حسین (ع) علی اکبر نیست، پس این خونهای عزیزتان را در پای این نهال پژمرده بریزید و آبیاریش کنید. ثانیاً وصیت دومی که دارم این است که باید به پدر و مادرم بگویم که ای عزیزان من مبادا گریه منید زیرا با گریه های شما ممکن است دشمن خوشحال شود و باید به شما بگویم وقتی که روی جنازه من قرار گرفتید خطاب به خدا بکنید و بگوئید ای پروردگار این هدیه مرا بپذیرید و باید به شما بگویم که بگذارید تا همه مشتاقان من روی مرا ببینند، شاید عبرت بگیرند و نگذارند که بیگانه ای به خاک میهنش تجاوز کند، ثالثاً وصیت سومی را که دارم باید خطاب به برادرانم عرض کنم و باید به ایشان بگویم که : ای برادر مسئولیتی که بر گردن شما می نهم از همه اینها بزرگتر است و این است که شما باید به پدر و مادرم تا حدی که توانایی داشته باشید باید به پدر و مادرم کمک کنی و اگر پا به این مسئولیت بزنید روح من آزرده خاطر خواهد شد، باشد که در روز قیامت شما عزیزان را به همان بهشتی که انبیاء وعده داده اند شما را بشارت باز و در آن روز شافع شما خواهم شد و در نزد پروردگار خواهم گفت که این پدر و مادر من است که مرا اینچنین تربیتی دادند که در راه خدا شهید شده ام.
و باید در اینجا بگویم که ای پدر و مادر عزیزم تا آنجایی که توانستم حقی را از کسی در گردن خود ندارم و فقط آن مقداری که هست از برادرم بپرسید و هر چه گفتند به طور کامل بدهید تا روح من شاد و آزاد بوده باشد. و در اینجا خطاب به پدر و مادر می گویم که ای عزیزان از من راضی باشید چون من دست پرورده شما بوده ام و اگر از من در این دوره ها خطایی سر زده است باید به بزرگی خودتان ببخشید و همچنین باید به شما بگویم که کمک به جبهه های جنگ ارزش بیشتری دارد و در این راه دریغ نکنید تا خدا از گناهان شما می کاهد.
دیگر بیش از این وقت عزیزان را نمی گیرم و فقط توصیه ای را که من به شما می کنم این است که : « فکری برای آخرت خودتان بردارید، چون این دنیای فانی ارزش یک ارزنی را ندارد».
والسلام علیکم و رحمت ا… و برکاته
محمدرضا دشتی