منو
فردوسیان : شهدای شهرستان فردوس ، شهدای بشرویه , شهدای سرایان
خانه/تصویر
تصویرخاطرهزندگی نامهشهدای دانش آموزشهدای فردوس
شهید ذبیح اله دهقان
Photo of فردوسیان فردوسیان Send an email۰۱ دی ۱۳۶۵۰2,868 3 دقیقه خوانده شده
ذبیح دهقان ذبیح دهقان
ذبیح دهقان
ذبیح دهقان
ذبیح دهقان
نام پدر: حجی محمد
تاریخ تولد: ۱۳۴۹/۵/۲۰
محل تولد: فردوس
تاریخ شهادت: ۱۳۶۵/۱۰/۲۱
محل شهادت: شلمچه
محل دفن: فردوس
یگان اعزام کننده: بسیج کربلای ۵
شهید ذبیح اله دهقان در روز ۲۰ مرداد ماه ۱۳۴۹ در شهر اسلامیه دیده به جهان گشود در خانواده ای پاک و محیطی پر ازمحبت و در دامنی پاک زندگی را شروع کرد و با آنکه خانواده از نظر مادی و امکانات رفاهی در وضعیت خوب نبودن وپدر خانواده با کشاورزی توانست این شهید را به مدرسه بفرستد . دوره دبستان را با نمرات خوب به پایان رسانید و با معدل خوبی به مدرسه راهنمایی رفت و دوره راهنمایی را نیز مانند دوره دبستان بانمرات رضایت بخش به پایان رسانید. سپس وارد دبیرستان شد و پس از گذراندن سال اول دبرستان و در اوایل سال دوم بود که عازم جبهه های حق علیه باطل شد و جزو یاران حسین(ع) زمان قرار گرفت.
خاطره:
(از زبان همرزم شهید) شهید دهقان در روز ۲۹/۶/۶۵ به همراه عده ای از دوستان پس از بدرقه مردم شهرستان با آنکه جوانی شانزده ساله بیش نبود با حالتی خندان و و بسیار خشرو و خونگرم و باوقار و خیلی خوشحال عازم مشهد شدیم در آنجا یک شب را ماندیم وپس از زیارت در مسافرخانه ماندیم فردای آن روز با بدرقه مردم مشهد عازم تهران و از آنجا به ایلام (غرب کشور) رفتیمدر انجا پس از سازماندهی در گردانهای حسینی به اروگاه فاضل الحسینی انقال یافتیم و حدود یک ماه در آنجا آموزش نظامی دیدیم(علاوه بر سه ماهی که در تربت حدریه دیده بودیم). بعد از آموزش به اهواز رفتیم . ما دوستان شهید از روح بلند این جوان لذت می بردیم در مراسمات مذهبی و نماز جماعت پش قدم بود و همیشه خدمتگذار بچه ها بود بطوری که هروقت او را می دیدیم در حال نظافت و شستن ظروف بود.
پس از چندی عملیلت کربلای ۴ شروع شد و ما به همراه ذبیح اله در خرمشهر مستقر شدیم عملیات شروع شد و آسمان شهر خرمشهر را غباری از گازهای آلوده و مواد شیمیایی فرا گرفت حفاظت از سلاحها به پیشنهاد فرمانده به شهید واگذار شد. فاصله زمانی که از کربلای ۴ تا کربلای ۵ بود موقع ای بود که شهید به مستحبات و واجبات خود در منطقه جنگی رسید و با زیارت عاشورا و دعای نوری که هر روز صبح می خواند خود را ساخت و پاک کرد .
وقتی که عملیات غرور آفرین کربلای ۵ شروع شد . شهید و همرزمان مأموریت یافتند که عازم خط شوند تقریبا ۲۰/۱۰/۶۵ بود که ذبیح اله به همراه دیگر همرزمان روی هلالی های اطراف شهرک دوعیچی عراق مستقر شده و مشغول مصاف با دشمن بعثی شدن در اطراف شهرک سیمهای خاردار ، موانع ، تله های انفجاری و زمین مین گذاری شده بود و چند قدم جلوتر نهر های آب موج میزد و در آنها میدان های مین و سیم خواردار بود. و خاک آن از خون فرزندان رنگین شده بود و منطقه در میان آتش و خون موج میزد. خونین ترین نبردها در تاریخ قرن اخیر در اینجا به وقوع می پیوست.
و اما صبح روز۲۱/۱۰/۶۵ خورشید پرتو افشانی می کرد و از بالا شاهد حماسه ها و ایثارگری های این دلاور مردان بود و همچنین طلوعی زیباتر از روزهای دیگر داشت چون بر پیکر پاک هزاران شهید به خاک و خون افتاده تابید. آری خورشید دوباره صبح عاشورا را دوباره مشاهده می کرد علی اکبر ها قاسم ها جعفرها حمزه هاو . . . روی خاک گرم خوزستان افتاده بودند . آری ذبیح اله جزع اینها بود . یکی از بچه های واحد موشک می گفت: ساعت حدوداً ۹ الی ۱۰ صبح بود که به علت شدید شدن آتش دشمن مجبور شدیم از پهلوی قبضه که روی خاکریز نصب شده بود به داخل کانال پناه ببریم در همین حال ناگهان سفیر گلوله ای که نشان از نزدیکی آن را می داد در داخل کانال به زمین نشست . لحظه ای در سکوت انفجار بمب سپری شد که بعد از لحظه ای عده ای از بهترین یاران مهدی(عج) به سوی معبود پرواز کرده بودند و ذبیح اله دهقان نیز هدف ترکش خصم قرار گرفته و چهره اش به خون آغشته شده بود و اینگونه شهید به دیدار معبودش حق تعالی نایل آمد .
روحش شاد و راهش پر رهرو باد