حسن هوشنگ نژاد
نام پدر: اسداله
تاریخ تولد: ۱۳۴۲/۱۰/۱۲
محل تولد: فردوس
تاریخ شهادت: ۱۳۶۲/۱۲/۲۴
محل شهادت: جزیره مجنون
محل دفن: فردوس
یگان اعزام کننده: بسیج
زندگینامه شهیدحسن هوشنگ نژاد
بسم ا… الرحمن الرحیم
گمان میکنید که به بهشت داخل خواهید شد بدون آنکه خدا امتحان کند و آنانکه جهاد درراه دین کرده و در سختیها مقاومت کنند . خداوند مقامشان را بر عالمی معلوم گرداند. (قرآن کریم )
در آن زمان که ابراهیم زمان نعره برآورد تا بتهای پوشالی استکبار را خرد کند .آن هنگام که فریاد خروشان امام فقیدمان پایههای کاخهای زر و زور سردمداران رژیم ستم شاهی را لرزاند ،سالی که ندای هل من ناصر حسین زمان در هیاهوی دیو صفتان رژیم گم شد و به گوش کسی نرسید و خمینی کبیر در اوج مظلومیت خود به تبعید رفت و دژخیمان از او پرسیدند: پس کو طرفداران اسلام ؟ روح ا… پاسخ داد : سربازان من اینک در گهوارهاند . در چنین زمانی حسن در خانه محقری در شهر فردوس و د خانوادهای مذهبی چشم به جهان گشود . هنوز پنج سال از عمرش نمیگذشت که زلزله ویانگر سال ۱۳۴۷ بوقوع پیوست واو بطور معجره آسایی از میان خروارها خاک نجات یافت . در حالی که در چند متری او خون برادرکوچکش حسین سنگهارا گلگون کرده بود . پس از زلزله بهمراه خانواده به مشهد مهاجرت کرد و در یکی از دبستانهای این شهر تحصیل خودرا آغاز نمودوبا باز گشت خانواده از مشهد به فردوس به ادامه تحصیل پرداخت . سال ۱۳۵۷ و در ایام اوج گیری انقلاب شکوهمند اسلامی ،سربازان گهواره نشین ۱۵ سال گذشته جوانی شده بودند که با مشتهای گره کرده و فریادهای مرگ بر آمریکا رژیم پوشالی را به مسخره گرفتند وبا سنگهای کوچک تندیسهای فرعون زمان را رمی مینمودند. واینک میتوانستند لبیک گویان فریاد رسای حسین زمان باشند .
تا آنکه دشمنان اسلام نتوانستند طلوع خورشید حکومت اسلامی را تحمل کنند دستبه تحمیل جنگ زدند . اکنون زمان موعود فرارسیده بود و میباید جوانان پای در رکاب میکردند و شمشیر عدالت خواهی رااز نیام بر میکشیدند که (حسن) هم از دیگران مستثنی نبود با ثبت نام در مدرسه عشق به پادگان آموزشی اعزام شد و پس از فراگیری مهارتهای لازم درس و مشق رارها کرد وامتحان بندگان خدا را بر زمین گذاشت تا در پی امتحانی بزرگ که خداوند ممتحن آن بود برآید از او پرسیدند امتحانت چه میشود ؟ پاسخ داد امتحان اصلی آنجا است . او در آزادی خرمشهر بهمراه بسیاری از شهدای گرانقدر نقش بسزایی داشت.
برای دومین بار نیز در عملیات آزادسازی ارتفاعات مهران شرکت کرد و نهایت ایثار واز جان گذشتگی خود را به نمایش گذاشت .حسن برای آخرین باری کهبه جبهههای نور اعزام شد مأموریتی بس خطیر داشت و بعنوان فرمانده یک قبضه آتشبار ۶۰ میلیمتری در پیشاپیش رزمندگان از خیبر شکنان پیروزی بود که در دجله وضو گرفت و نماز عشق خواند در این عملیاتبودکه پس از پاتک شدیددشمن بعثی و عقب نشینی نیروها از کنار رودخانه دجله با عدهای از دوستان خودتصمیم به مقاومت میغگیرد تا دیگر برادران بتوانند مواضع پشت سر را محکم کنند .آری حسن درآخرین کلامی که از او برای ما نقل شده است ،میگوید:ما میخواهیم دراینجا بایستیم و مقاومت کنیم . اینجاست که عشق به زارت کربلا در روح بلند او متجلی میشود و نامش در ردیف گمشدگان صحرای کربلا ایران ثبت میگردد . تا حجتی باشد بر تمام کسانی که از تکلیف بزرگ الهی که دفاع از اسلام و میهن است . طفره رفتند و به قول امام فقیدمان خسارت و زیان بزرگی کردهاند که حسرت آن را در روز واپسین خواهند کشید . او در تاریخ ۲۴/۱۲/۱۳۶۲ به شهادت رسید و پیکر پاکش پس از یازده سال درهور الهویزه شناسایی و در زادگاهش تشیع گردید. د رپایان از خداوند بزرگ میخواهیم سایه مقام معظم رهبری را بر سر ما نگهدارد وبه خانواده شهداء صبر و اجر وبه مجروحین و معلولین شفا مرحمت فرماید و چشم خانوادههای اسرا و مفقودین رابه دیدار عزیزانشان روشن سازد