شهید محمود رجبی
Posted on 1391/02/27 by هيئت تحريريه
شهید محمود رجبیmahmoud-rajabi
فرزند :حبیب الله
تاریخ شهادت: ۱۳۶۵/۲/۱۷
زندگینامه
محمود رجبی در مهرماه ۱۳۴۸ در قریّه محمدآباد قدیم از توابع بخش دستگردان طبس در خانواده ای مذهبی و زحمتکش روستایی دیده به جهان گشود در سن ۷ سالگی روانه مدرسه شد و تا پنجم ابتدایی با تلاش و جدّیت به تحصیل ادامه داد ولی سختیها و مشکلات زندگی وی را مجبور ساخت تا درس را رها سازد و جهت کمک به پدر و مادر خویش به امور دامداری و کشاورزی بپردازد، دوران نوجوانی خود را در کار کشاورزی و دامداری با تلاش و جدیت فراوان سپری کرد عاشق محافل و مراسمات مذهبی بود و علاقه وافری به امام امت رضوان الله تعالی علیه داشت از کودکی در نماز جماعت، مراسم مذهبی و راهپیمایی شرکت فعال داشت. محمود در کانون گرم خانواده مذهبی و مکتبی خود رشد کرد و با اعتقاد به ولایت امر امام خمینی (ره) و رهبری پیامبرگونهاش در دوران غیبت امام عصر (عجل الله تعالی فرجه الشریف) و اهمیتی که سپاه و بسیج برایش داشت در سال ۱۳۶۱ با عشق و علاقه حضور خودش را در بسیج افزایش داد و بسیاری از شبها برای نگهبانی و فراگیری آموزشهای نظامی و عقیدتی در پایگاه بسیج شهید بهشتی عشق آباد حضور پیدا میکرد. برای اولین بار در سن ۱۴ سالگی بنا به ضرورتی که احساس میکرد به تأسی و پیروی از فرمان امامش جهت دفاع از دین و عزت اسلام و مسلمین در تاریخ ۱۳۶۳/۱/۱۲ روانهٔ جبهه های نبرد حق علیه باطل گردید تا دین خود را به اسلام و انقلاب ادا نماید. دربارهٔ عشق و اشتیاق او در اولین اعزامش برادرش میگوید : وقتی خواست حرکت کند گفت: حتماً جنازهام را که آوردند بگویید:
این گل پرپر زکجا آمده از سفــر کربـبلا آمده
و بعد هم یکی از گوسفندان خودم را برایم قربانی کنید. اعزام اول را پس از سه ماه خدمت و دفاع در جبهه های غرب کشور به سلامت برگشت و دوباره در تاریخ ۱۳۶۴/۱۲/۱۰ عازم جبهه شد و به عنوان کمک آرپیجی زن در گردان کوثر لشکر ۲۱ امام رضا (ع) سازمان پیدا کرد و بعد از مدتی در تداوم عملیات والفجر ۸ به محور عملیاتی در شمال فاو اعزام گردید و در یک عملیات نفوذی همراه سایر همرزمانش در تاریخ ۱۳۶۵/۱/۱۷ مفقودالاثر شد. پیکر مطهرش پس از ۱۳ سال که توسط گروه تفحص پیدا شده بود با انتقال به شهرستان طبس و بخش دستگردان در سال ۱۳۷۸ بعد از تشییع در میان خیل عظیم مردم منطقه، در زادگاهش روستای محمدآباد هودر به خاک سپرده شد.
گزیده ای از وصیتنامه شهید
مادرم! خداوند هرگاه بخواهد کسی را امتحان کند با از دست دادن عزیزی و یا در سختی و مشکلات که در کار او میافتد او را امتحان میکند.
هرگز دشمنان بین شما تفرقه نیاندازند و شما را از روحانیت متعهد جدا نکنند که اگر چنین کردند روز بدبختی مسلمانان و روز جشن ابرقدرتهاست.
مردم مسلمان و مبارز ایران از امام جدا نشوید و او را تنها نگذارید چون اگر امام تنها بماند روز قیامت پیش خدا مسئول خواهید بود و باید پاسخگو باشید.
و اما شما ای منافقان از خدا بی خبر، تا کی میخواهید به اعمال ننگین خود ادامه دهید آیا این همه معجزه و کرامت از سوی خداوند شما را سر عقل نیاورده است. ایـن ایثارگری مردم مسلمان باید سرمشق خود قرار دهید و خود را از عذابهای خداوند دور کنید.