شهید محمد حسین اکبری مقدم
زندگینامه شهید محمدحسین اکبری مقدم (ناگفته های همسرشهید)
دوشنبه, ۰۱ آذر ۱۳۹۵ ساعت ۱۴:۵۵
شهدای استان خراسان جنوبی
شهید محمد حسین اکبری مقدم به تاریخ 2/3/1335 در روستای برج زیاد از توابع شهرستان بیرجند دیده به جهان گشود و در تاریخ 28/8/1362 در پنجوین عراق به شهادت نائل شد .
طلوع خورشید روز دوم خرداد سال 1335 نوید تولد نوزادی را می دهد که دنیایی نیست . سری پرشور از وصال معبود دارد . دو روزه دنیا را برای این سر می کند که پایانش وصال محبوب است . او در کلبه محقر روستای برج زیاد از توابع شهرستان بیرجند ، در خانواده ای مذهبی پرورش یافت و دوران ابتدائی را به اتمام رسانید . حرفه اش قالیبافی بود . در تاریخ 3/11/1355 ازدواج نمود و از طریق بسیج به جبهه رفت وسرانجام در تاریخ 28/8/1362 در پنجوین عراق به شهادت رسید و راه به سوی معبود آغاز کرد .
همسرش از ناگفته های خود در برگ دفتر چنین می گوید : قلم را به دست گرفته ، سوار برمرکب دست می روم ، تا با مرکبش (جوهرش) صفحات سفید کاغذ را از سیاهی پرکنم . می خواهم از گذشته بنویسم . گذشته ای که حال را به آینده متصل می کند ......شوهرم آن روز به من گفت :« من خودم میخواهم به جبهه بروم » به او گفتم : « تکلیف من ودخترت چه می شود ؟ » گفت : « شما را به خدا می سپارم . من وظیفه دارم به جبهه بروم و هیچ کس را نمی توانم برای رفتن به جبهه اجبار کنم . » موضوع رفتنش را به هیچ کس نگفت . چند روزی رفت کار کرد . من آیه « فاستبقوالخیرات » را عملاً در او می دیدم . او فقط قرآن نمی خواند ، بلکه بیشتر عمل می کرد ....... به پدرشان گفتند که می خواهم به جبهه بروم فقط برایمان دعا کنید . پدرشان گفت : « من الان کار کشاورزی دارم . خیلی ها هستند که به جبهه بروند ، تو که حتماً نباید بروی ! » آرام جواب داد : « پدرجان ، من وظیفه شرعی خودم می دانم که برای دفاع از ناموس و وطنم به جبهه بروم . اگر هر کدام از ما ، این وظیفه را برعهده دیگری بیندازیم ، پس هیچکس در جبهه حضور پیدا نمی کند و وحدت ما نیز از بین خواهد رفت .» بالاخره توانست پدرش را تا حدودی راضی کند ..... اخلاق و رفتارش همیشه سرلوحه بود . همه از رفتنش ناراحت بودند ...... دخترش که دوساله بود ، به پدرش وابستگی زیادی داشت . او خیلی گریه می کرد . او را بغل کرد و بوسید . سوار اتوبوس شد و برای مرتبه اول رفت . در مدت 45 روزی که جبهه بود مرتب نامه می نوشت و سفارش دخترش را به من می کرد . بعد از 45 روز آمد ..... تصمیم گرفت حمامی نیز درست کند ...... خلاصه در مدتی که در روستا بود حمام را درست کرد ...... حمام که درست شد ، چند جفت دمپائی خرید و در حمام گذاشت و خودش را شست . فردای آنروز برای ثبت نام به بسیج رفت و برای جبهه ثبت نام کرد . شب که به خانه آمد ، وصیت نامه اش را نوشت . من فقط گریه می کردم . صبح روز بعد که می خواست برود به من گفت : « من می دانم که دیگر بر نمی گردم ، من خواب خودم را دیده ام ، اگر خدا ما را قابل دانست ، شهید خواهم شد ........ من خیلی دوست دارم گمنام شهید شوم . تو نیز برایم دعا کن ، تا خداوند این دعای مرا مستجاب کند . » من فقط در آن لحظات گریه می کردم و هیچ چیزی نمی توانستم بگویم . میدان امام برای خداحافظی رفتیم که آن لحظات ، لحظات آخری بود که من حسین را دیدم .......سوار اتوبوس شد . میدان امام پراز اتوبوسها و سربازها بود . کسانیکه میخواستند به جبهه بروند و کسانیکه برای بدرقه آمده بودند . بوی اسفند و گلاب تمام فضا را پر کرده بود . صدای صلوات به فضا معنویت خاصی بخشیده بود . من هرگز آن لحظه را فراموش نمی کنم . این همان لحظات آخری بود که او را دیدم ودیگر ندیدمش . 11سال مفقود الاثر بود تا اینکه بالاخره چشمانی که همیشه منتظر آمدنش بود ، فقط جز استخوان و پلاک چیزی ندیدند . این همان لحظات و گذشته تلخ وشیرینی است که برایم به یادگار مانده است . لحظات شیرین و سرور آور، از این نظر که من به خود می بالم و افتخار می کنم شوهرم شهید شده و هدفش مقدس بود . و تلخ از این نظر که ما حتی لیاقت اینکه در کنار فکرهای پاک و انسانهای خدائی زندگی کنیم را نداشتیم . آنها رفتند و ما را با دنیائی پر از گناه تنها گذاشتند . او رفت و من از او خیلی چیزها فرا گرفتم . از او یاد گرفتم که فقط « الباقیات الصالحات» می ماند و از او اخلاق پسندیده را یاد گرفتم و « فاستبقوالخیرات » را فرا گرفتم و آیه « و بالوالدین احساناً» را آموختم .امیدوارم که توانسته باشم مسئولیت سنگین و خطیر خود را به خوبی به انجام برسانم . فاطمه ملاکی مقدم
شهید به آرزوی خود رسید . دوست داشت گمنام شهید شود که شد و 11 سال پیکر مطهرش مفقود بود .
روحش شاد و راهش پر رهرو
منبع : اداره اسناد وانتشارات اداره کل بنیاد شهید و امور ایثارگران خراسان جنوبی
Bookmark and Share
0
گزارش خطا
برچسب ها
نویدشاهدزندگینامه شهید
مطالب مرتبط
زندگي نامه شهيد مهدي الهي ۰۲ / ۰۹ / ۱۳۹۵
شهیدی که برای آیندگان توصیه های بصیرتی می کند ۲۷ / ۰۸ / ۱۳۹۵
نظر شما
نام:
ایمیل:
* نظر:
پربازدید
پربحث
سومین مسابقه فرهنگی «عفاف و قرآن» برگزار میشود
مسابقه «کتابخوانی ویژه هفته بسیج» برگزار میشود
ششمین مرحله مسابقه سراسری «راه روشن» برگزار میشود+ ورود به صفحه مسابقه
معرفی مجموعه آثار منتشر شده سردار شهید «احمد کاظمی»
حاج قاسم برای رزمندگان ناشناس بود/ هر کجا درگیری با دشمن شدید بود، حاج قاسم هم بود!
گذری بر زندگینامه شهدای دانشجوی اصفهان
برگزاری مسابقه کتابخوانی «متولد کاشی ۱۴»
نگاهی به وصیتنامه شهدای دانشجو اصفهان
مطالب برگزیده استان ها
عکس
تازه های نشر
اخبار برگزیده
رزرو بازدید گروهی و سالن همایش موزه شهدا
100خاطره از شهید مهدی زینالدین
10 خاطره موشکی از شهید طهرانی مقدم
گلزار شهداي تهران
کلیپ/ سلام بر رقیه های معاصر فرزندان شهدای مدافع حرم
اسامی کامل و نشانی «حسینیه های شهید» شهرستان های تهران
آخرین اخبار
خدمت به خانواده شهدا و ایثارگران رضایت خدا را در پی دارد
حرم شاهچراغ، گوشهای از بهشت
فرازی از زندگی سردار شهید «علیرضا کوهستانی»
مراسم تشییع پیکر شهید «سلطان محمد عباسی» در مینودشت+ تصاویر
مسابقه کتابخوانی فاطمه (س) بانوی دو عالم
میهمانی لالهها ۱۳ بهمن برگزار میشود
ویژه نامه الکترونیکی «یا زهرا (س)» در کلام شهدای کرمانشاه
تجلیل از مادران شهدای ماهنشان به روایت تصویر
پرطرفدارها
یادواره خانگی شهدا در منزل سردار شهید «محمود خوش لحن» برگزار شد
برگزاری یادواره خانگی شهدا در منزل شهید «میرداود اطهر نیاری»
دوشنبههای شهدایی در مدارس پارسآباد برگزار میشود
برگزاری یادواره شهدای قیام هجدهم دیماه 1357 در روستای نیارق
برگزاری یادواره شهدا با محوریت سپهبد شهید سلیمانی در شهرستان نیر
مادران و همسران شهدا در مشگینشهر تجلیل شدند
دیدار با خانواده شهید «یوسف شیرزاد» در شهر سرعین
برگزاری یادواره شهدای عملیاتهای کربلای ۴ و ۵ در اردبیل+ تصاویر
logo-samandehiتمام حقوق مادی و معنوی این سایت متعلق به بنیاد شهید و امور ایثارگران است و استفاده از مطالب آن با ذکر منبع بلامانع است.
طراحی و تولید:
ایران سامانه