سید بهاءالدین میرمحمدصادقی؛ پسر بزرگ سیدکمال الدین میرمحمدصادقی در سال ۱۳۰۰ ه ش در خانواده ای اصیل دیده به جهان گشود. پدر ایشان که از سادات فرهیخته اصفهان بود؛ بر اثر ظلم دستگاه رضا خانی در جوانی بیمار گشته و در حالی که سید بهاءالدین ۲۴ سال داشت، درگذشت و مسئولیت خانواده بر دوش او قرار گرفت. سید بهاءالدین از ابتدای نوجوانی با تلاش و فعالیت زیاد سعی در رشد خود، خانواده و جامعه ی مسلمین را داشت. سلوک این بزرگ مرد در طول ۸۸ سال مجاهده و تلاش آنقدر ارزنده و پرخیر بود که با وجود گذشت یک دهه از وفات ایشان همچنان ذکر و یاد ایشان بر سر زبانهاست. کتوم بودن و روحیه مخفی نگه داشتن نیکیهایشان باعث شد، خدمات ارزنده ایشان کمتر ثبت شده و به دیگران ارائه گردد.
نخستین و شاید تنها ترین خصلتی که بهاءالدین بدون تلاش به دست آورد؛ اصالت خانوادگی بود. پدرش، سیدکمال الدین از روحانیون و فرزند چهلم امام سجاد بود که شجره نامه او به تایید علمای بزرگ شیعه رسیده است. مادرش مرحومه حبیبه بیگم نیز از همین خاندان، و دختر مرحوم حاج علی محمد مدرس، از چهرههای مذهبی و مشهور شهر بود. ویژگی خانواده میرمحمدصادقی و مدرس چنان بود که در میان اهالی مذهب جایگاه شناخته شده ای داشتند.
پدربزرگ بهاءالدین مرحوم حاج سیدمصطفی، از نزدیکان آیت الله سیدمحمدتقی مدرس بود؛ تا آنجا که او را دندان عقل آقا سیدمحمدتقی می دانستند. آقا سیدمحمدتقی پسر عالم معروف شیعه، علامه سیدحسن مدرس است که در مجلس درس او صدها مجتهد پرورش یافتهاند. سیدمحمدتقی نیز که خود از بزرگان حوزه علمیه اصفهان شناخته میشد استاد مرحوم آیت الله حسین بروجردی بود. جد مشترک سیدمحمدتقی و حاج سیدمصطفی، عالم جلیل القدرآقا میرمحمدباقر میباشد .
حاصل زندگی پر مهرکمال الدین و حبیبه بیگم، سه فرزند پسر و دو فرزند دختر شد. بهاءالدین اولین فرزندی بود که خداوند به این خانواده عطا کرد. بعد از آن دو فرزند دختر با نامهای عزت آغا و آغا زهرا به دنیا آمدند و سیدعلاءالدین و سیدرضا فرزندان چهارم و پنجم آنها بودند.
برای رسیدن به بلندای بخشندگی
باید از آز وجود خویش بگذری.
حاج سید بهاء الدین به همراه برادر کوچک تر خود حاج سید علاء الدین علاوه بر کارآفرینی و راه اندازی صد ها کارخانه و کارگاه تولیدی؛ در راه اندازی صندوقهای قرض الحسنه، نقش کلیدی داشتند و موسسه ای برای ایجاد مدارس پایه گذاری کردند که بیش از یکصد مدرسه زیر نظر آنها ساخته شد. تاسیس و حمایت از موسسات خیریه، از جمله فعالیتهای دیگر ایشان بوده است.
خالی نمی ماند ز زر، دستی که احسان می کند
تقصیر در ریزش مکن، خورشید زرین چنگ شو
قطعا مهم ترین عامل پیشرفت و اثرگذاری انسان های بزرگ، تلاش و پشتکار و داشتن روحیه خیر خواهی و خدایی می باشد؛ اما سید بهاء الدین به نقل از اطرافیان خود رمز موفقیت و پیشرفت خود را این چنین بیان می کند :
من از دعای مادرم دست به خاک که میزدم طلا میشد و اگه یک جایی چاهی بود و من میخواستم از روی آن رد بشم ، چاه پوشیده میشد و هر آنچه درآمد داشتم به خلق خدا کمک میکردم و خدا هم میدانست من چیزی برای خودم نمیخواهم و می داد.
سرانجام در تاریخ ۹دی۱۳۸۸ سیدبهاءالدین میرمحمدصادقی ؛ پس از عمری تلاش و خدمت در عرصه کارآفرینی، خیرخواهی،مهربانی و دست گیری؛ به علت ناراحتی قلبی دار فانی را وداع گفته و پس از تشییع باشکوه، در بهشت زهرای تهران به خاک سپرده شدند.
آدرس آرامگاه :
بهشت زهرای تهران