از دست من اي چرخ گرفتي پسرم را 🥀
لعنت به جفاي تو شکستي کمرم را 🥀
پنهان به دل خاک نمودي گهرم را 🥀
افسوس که روي مه او سير نديدم 🥀
بر خاک فکندي ز چه زيبا قمرم را 🥀
هم نوردو چشم من هم طاقت جان بود 🥀
بردي از کفم طاقت و نور بصرم را 🥀
آخر زبد حادثه خم شد کمر من 🥀
ديدم که شده غرق به خون شيرنرم را 🥀
آخر زمن خسته چه ديده وشنيدی 🥀
چون برف نمودي از محن موي سرم را 🥀
اين تازه جوان حاصل عمر و ثمرم بود 🥀
بر باد فنا داده اي آخر ثمرم را 🥀
از دست من افتاد عصا در موقع پيري 🥀
صدباره نموده غم مرگش جگرم را 🥀
جز صبر ندارم به جهان چاره ديگر 🥀
اين گونه نوشتند قضا و قدرم را 🥀
آدرس آرامگاه :
بهشت سکینه قطعه ۱۶ردیف ۲۰شماره ۸۷