یک سال از غروب مرتضی عزیزمان گذشت، دست تقدير او را از باغ زندگی جدا کرد و جز مشتی خاک بر ما باقی نگذاشت. یک سال از پرواز معصومانه اش گذشت، این یک سال را با یاد و بی حضورش، چه تلخ و مبهوت به پایان بردیم و در فراقش چه خون ها که از دل چکید و چه اشکها که بر رخ دوید، هنوز به یادش ' اشک می ریزیم تا شاید آرام گیریم و با حضور
یاران رفتنش را باور کنیم. '